فرا رسیدن فصل بهار و نوروز یادآور سنت هایی هستند که بسیاری از آن ها زیبا و خاطره انگیزند : یادم می آید بسیاری از فصل های کودکی ام به امید عید و در هوای نوروز می گذشت . اما حالا مدتی است که همه چیز عوض شده و هر سال آن آینه شفاف و براق کدتر می شود ، یادبود ها و یادگارها کمرنگ می شود و انگار همه ما ، همه ما اعضاي جامعه ایرانی اصرار داریم بر غبار گرفتگی ارزش هایمان بیفزاییم .
ما جماعتی هستیم اهل افراط و تفریط وقتی می خواهیم از یک نماد فرهنگی یا اجتماعی دور شویم در این دوری ، سرعتی به کار می بریم که در این جوامع دیگر کمتر به چشم می آید . وقتی هم قصد کنیم تا از یک رسم يا سنت برای انتقام گرفتن از روزمره گی ها یا مشکلاتمان بهره بگیریم باز هم از حد می گذرانیم . تجربه سنت ورزی های ما به ويژه در چهار دهه گذشته تاییدی بر این گفته من است .
به رفتارهایمان در زمان رانندگی کردن چه در شهرها یا جاده های بین شهرها دقت کنیم هیچ نشانه ای از نگاه بهاری یا نوروزی نسبت به زندگی یا اجتماع پیرامونی مان در آن ها نیست .شاید به همین دلیل است که آمار تصادف های منجربه آسيب های جدی و فوت در ایام نوروز افزايش می یابد .
در روبه رو شدن با همه رخدادهای منجربه تغییرات فرهنگی یا حفظ تثبیت آن ها با چنین مشکلاتی مواجه هستیم . در اقتصاد امور اجتماعي ، مديريتى و سياست هم همين وضع است .
اطمينان دارم جامعه ای که با این مشكلات درونی و ذاتى اش صادقانه برخورد نکند ، هيچ گاه نخواهد توانست گامي به جلو بردارد .
بسياري از اوقات روش های انتخابات شده از سوي کسانی که می خواهند هدايت جامعهٔ را بر عهده بگيرند یا گرفته اند ، مانند سياستمداران و یا حاكمان نه فقط به تغییرهای مثبت منجر نخواهد شد بلکه مشکلات ساختاری جامعه را تشدید خواهد کرد . دليل این امر هم بسیار واضح است : آن ها پیش از آن که منافع جامعه را در بلند مدت در نظر داشته باشند ، سود کوتاه مدت خود را ترجیح می دهند . به جشن های نوروزی به عنوان یک آيين تحسين شده ایرانی نگاه کنیم در روند گذار چهل ساله اش پس رفت داشته است و نه پيشرفت ، چرا که از اصل و اساس مورد تاييد و باور برنامه ريزان سيستم حاکم نبوده و نیست .
حالا چاره چيست ? اميدي به تغييرات مثبت فرهنگي و اجتماعي از بالا به پايين که نيست ، جامعهٔ هم به خودی خود نمی تواند رهبر خودش و راهگشای مشکلاتش باشد . آموزش هم از طريق مراجع رسمی یا رسانه های دولتی مشکلی را حل نمی کند . اما شبکه های اجتماعي که بتوانند به یک زبان فراگير و جذاب براي عموم دست يابند قادر خواهند بود تأثيرهاي عميق و ماندگاری در طول مدت زماني بسیار کوتاه بر جا می گذراند .
نظرات شما عزیزان: