دیگر پیمان

دیگر پیمان

بازتاب ایده ها و نظرات شخصی من از مشاهدات و دریافتهای اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی

 

 

" خشونت و تهدید "...

 

 در همه جوامع " خشونت " پدیده ای نا مطلوب شمرده می شود . این پدیده نامطلوب پیامدهای غیر انسانی و غیر اخلاقی را نیز به دنبال دارد ، پیامدهایی که ماندگاری و تاثیرگذاری ماندگارش رشد و توسعه جامعه را متوقف می کند یا از سرعتش می کاهد . احساس می کنم به دلایل بسیاری جامعه ما به سوی نهادینه شدن خشونت در بطن آن پیش می رود و این فرایند بس دردناک و نامطلوب است . مدت هاست که در چهره عابران و اشخاصی که از کوچه و خیابان های شهرهای ما می گذرند لبخند را نمی توان یافت . مقصودم آن گشاده رویی و روشنایی در چهره ساکنان یک شهر است . با گذشت زمان این چهره ها حس بی تفاوتي را القا می کردند اما اکنون کمتر چهره ای را بدون اخم و در هم کشیدگی می توان یافت . این امر بدان معناست که " امید " از فرایند زندگی عمومی اگر رخت بر نبسته کاهش یافته و بدیهی است که خشونت های فردی و جمعى افزایش قابل توجهي را نشان می دهد . بسیاری از اعتراض ها مانند اعتراض به یک موضوع اجتماعي _ سیاسی از سوی مردم به خشونت منجر شده و نمونه بارز آن وقایع اخیر کازرون است.  حتی وقتی به سگ گردانی یک فرد در یک مکان عمومی با خشونت اعتراض می شود این امر نشان می دهد که خشونت یک تهدید اجتماعی با پیامدهای بسیار ماندگار خواهد بود .

جامعه و کشور ما در طول دهه های گذشته تجربیاتی از این دست بسیار داشته است .صد البته هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که در تمام دوره های تاریخی خود صلح و آشتي و توسعه را تجربه کرده باشد لیکن تداوم این تجربیات و گسترش آن در تمام حوزه های زندگی فرد و جامعه ، جای نگرانی دارد.

به هر حال به عنوان عضوي از جامعه امید خود را از دست نمی دهم هر چند از انتظارهایم برای خود و سایر هموطنانم نخواهم کاست .


پنج شنبه 31 خرداد 1397برچسب:, |
 

" چه خبر " ( 2 )

 

 دوستان و عزیزان من ، خوانندگان این مطالب که همیشه پی گیر نوشته هایم بوده اند می پرسیدند که چرا به زلزله اخیر و پیامدهای انسانی ، اجتماعی و فرهنگی آن نپرداختم . 

دلیل این امر ، کم اهمیت دانستن این موضوع نبوده است . 

همیشه از این ایده شخصی خودم " پی روی " کرده ام که " خبرها " تا زمانی که داغ هستند و همه از آن ها صحبت می کنند . جایگاه واقعی خود را از نظر تحلیل گری و مکاشفه حقیقت پیدا نمی کنند . اما درست همان زمان که نزدیک است فراموش شوند ، بهترین موقعیت را شناخته شدن در اختیار مان قرار می دهند .

موضوع زلزله اخیر کشور کم کم دارد فراموش می شود.  البته برای ما صدها کیلومتر با زلزله زدگان فاصله داريم . از سرما به خود می پیچیدیم هم بیشتر به خودمان فکر می کنیم تا مناطق غربی و مناطق کوهستانی غرب کشور و ساکنانش ... اما درست همین زمان است که می توان با فاصله زمانی بیشتر و نه فاصله مکانی که تغییر نکرده به وقایع ناشی از این رخداد دردناک را بررسی و تحلیل کرد !

هدف من از این نوشته بازگو کردن دوباره مطالبی نیست که همه به آن پرداخته اند به عنوان مثال فلان چهره و شخصيت دولتی با کفش وارد چادر زلزله زدگان می شود _ فراموش نکنیم چادر هم اکنون حکم منزل ، اتاق خواب و پذيرايي را برای ساکنانش دارد ، یا به عنوان مثال پرداختن به این خبر که دریافت کنندگان وام های دولتی اگر از " کانکس ها " اسکان موقت استفاده کرده باشند دیگر وام به آن ها تعلق نمی گیرد .

یا می شنویم که مسوولین می گویند مردم در بازسازی بهترین هستند و دولت نباید و نمی باید در این امر وارد شود . در این بین وظايف فراموش می شوند : کسی نیست بپرسد مقررات ملی ساختمان چه می شود یا کدام نظام بازرسی و ارزیابی برای پایان دادن به شایعه ها و شنیده ها تاثیر زلزله را بر " مسکن مهر " به عنوان سازه هایی دولتی بررسی خواهد کرد . 

دوستان عزیزم خونندگان این مطالب فراموش نکنید گذشت زمان این امکان را فراهم می کند که قضاوت بهتر و دقیق تری نسبت به وقایع داشته باشیم . البته من وظيفه ام را از یاد نمی برم ...

فراموش نکنید که فراموشتان نمی کنم 

ارادتمند و دوستار همه شما ( دیگر پیمان )


چهار شنبه 30 خرداد 1397برچسب:, |
 

" چه خبر "?

 

 به راستی چه خبر است ? یا شاید بهتر باید بنویسم چه خبرهایی است ?

در طول یکصد سال گذشته بارها شنیده ایم که دیگر دوره آخر الزمان فرا رسیده ، انسان به دوران انحطاط خود نزدیک شده ، دنیا به هم ریخته و از این حرف ها و حديث ها که حتی دستمایه نوشتن کتاب هایی چون 1974توسط  " جرج اورول " شده است . 

اما زندگی ادامه یافته ، با وجود همه حاشیه های جانبی اش . 

زلزله مناطق غربی کشور سبب نشد تا نسل انسان در آن مناطق منقرض شود و پايان یابد اما وقتی معاون رییس جمهور کشورمان با کفش وارد چادر زلزله زده ها می شود ، این حرکت به سلاحی بر علیه او بدل می گردد تا مبادا این نامزد احتمالی آینده ریاست جمهوری کشور مورد انتقاد شدید قرار گیرد .

او عذرخواهی کرد و طرفدارانش این عذرخواهی را به شهامت و بلند نظري معاون ریاست جمهوری متصل کنند . 

فراموش نکنیم ریاست جمهوری دو دوره قبل در شاه عبدالعظيم بست نشسته و تحصن کرده تا با بهره گیری از یک سنت قدیمی و توسل به روش های مذهبی گذشته که کم کم از خاطر می رفت به خواسته هایش دست یابد . رییس جمهور فعلی کشورمان گزارش صد روزه فعالیت هایش را در رسانه ملی ارایه کرد و دو مشکل اصلی خود را زلزله و بحران موسسه های قرض الحسنه اعتباری که با مجوز بانک مرکزی کشور به کار مشغول بودند اعلام کرد .

در یک نگاه کلان تر بحران یمن در منطقه به یک فاجعه انسانی تبدیل شده است . حالا به راستی یا همین چند روز مورد که گفته شد  " چه خبر " است ? آيا می توان انتظار تغییر یا تغییراتی را در روابط انسانی داشت که به نفع همه انسان ها باشد ?در این تغییر نقش ما چیست و جایگاه ما که انگار در بطن و در عمق این اتفاق های ناخوشایند قرار گرفته ایم آيا تغییر خواهد کرد ?

اما باید بدانیم اکنون کجا هستیم ?


سه شنبه 29 خرداد 1397برچسب:, |
 

" نظم و قانون "

 

 پیروی از قانون و احترام گذاشتن به نظمي که لازمه زندگی اجتماعی است . ضرورت زندگی امروز بوده و هست . در بسیاری از رفتارهای فردی و جمعی انسان این دوران می باید که محترم دانستن این اولین شرط ها ، پایه های اصول اخلاقی شان را تشکیل دهد .

انسان عصر حاضر باید بداند که بدون چنین ارزش هایی نه فقط قادر به ادامه حیات نیست ، بلکه هر روز به جای پیشرفت کردن ، به عقب می رود . 

سرعت باز پس رفتن چنین جوامعی بسیار بیشتر از حد تصور است . 

ظاهر قضيه این است که در قوانین نوشته می شود : ما چه باید بکنیم یا چه باید نکنیم اما اهمیت این موضوع به همین جا خاتمه نمی یابد . به مرور قوانین جایگاه خود را در ناخود آگاه اندیشه و در رفتارهای ناخود آگاه ما پیدا می کنند . به عنوان مثال معنای واقعی تابلوهای راهنمايي و رانندگی را در می یابیم و بدون فکر کردن به مجازات هایی چون جریمه ها ، ضبط گواهینامه یا ممنوعیت از رانندگی از قوانین تبعیت می کنیم . با کمال تأسف در جامعه ما کمتر کسی به دلایل وضع قوانین کند و درست به همين دلیل هم هست که هر گاه امکان فرار از قوانین بدون ترس از مجازات برایش وجود داشته باشد آن ها را زیر پا می گذارد .

اما فقط وجود مجازات های قانونی یا ترس از اعمال آن ها نیست که ضرورت وجودی قوانين یا پیروی از آن ها را برای ما نهادینه می کنند . 

بشر همیشه به نمادها و راهنماهایی نياز داشته تا با الگو قرار دادن آن ها بتواند نظمي به زندگی خود ببخشد . وجود این الگوها ارزش هایی را به وجود می آورند که علاوه بر امکان تبعیت جمعی ، امکان سامان دهی و نظام بخشی اجتماعی را نیز به دنبال دارند . پیامبران ، رهبران و نخبگان سیاسی و مدنی و فرهنگی ، سپس مدیران مسؤول در حوزه های مختلف و یا نمايندگان منتخب مردم ، در جوامع توسع یافته این نقش را بر عهده گرفته اند عموم مردم نیز بر اساس شرایط زمان و یا نیازهایشان از این الگوها پیروی کرده اند تا زندگی منظم تری داشته باشند .

حال در جوامعی که این نظم یا نظام ها بر مبناي قانون یا باورهای عمومی مدام زیر پا گذاشته می شود ، اشکال از کجا می تواند باشد?

آيا الگوهای ارایه شده مشکل دارند ? آيا ارزش های به دست آمده پایدار نیستند ?

و آيا ... ?

به جامعه پیرامون ما نگاه کنیم و تلاش کنیم پاسخ این پرسش ها را بیابیم ...


دو شنبه 28 خرداد 1397برچسب:, |
 

اخلاق خیابانی ( 2 )

 

 در نوشته های قبلی ام از عدم نظام یافتگی تمام ابعاد زندگی اجتماعی و از جمله شیوه های رانندگی در جامعه پیرامونم گله داشتم . بسیاری از دوستان و عزیزان پیرامونم از این مطلب استقبال کرده اند و بسیاری از اوقات مرا شرمنده محبت ها و لطف بی دریغ شان کرده بودند . برخی از خوانندگان هم چنین ریز بینی هایی را مایه دردسر می دانستند و مرا از آينده می ترساندند !

آن مدعی بودند که " شرایط " را می باید پذیرفت و اگر حتی قرار باشد تغییری رخ دهد این تغییر وظيفه من یا امثال نیست که هیچ ، پرداختن به این مسایل پيامدهاي نا خوشایندی خواهد داشت . 

بسیاری از اوقات ما فراموش می کنیم یا می خواهيم که فراموش کنیم در قبال جامعه مان مسؤول هستیم . حد و اندازه عمل به این مسؤوليت برای هر یک از ما متفاوت است یک مأمور پلیس یا نيروي انتظامي در حوزه مأموريت تعریف شده برایش مسووليت های سنگینی دارد اما این دلیل نمی شود که پس از پايان ماموریتش مانند یک شهروند عادی در قبال مشکلات اجتماعي یا موارد غیر قانونی یا غیر انسانی سکوت کند .

برای من هم جز این نیست . شیوه های رانندگي غلط در جامعه پیرامون ما نشان دهنده مشکلات ساختاری و بنيادي بسیاری است که ریشه در نظام فرهنگی ، اجتماعی اقتصادی و حتی سياسي دارد . 

اگر یک مامور پلیس فقط بخواهد ماوریتش را انجام بدهد و سایر مسوولیت هایش را فراموش کند شخص من نمی توانم او را شایسته زندگی کردن در یک جامعه انسانی بدانم . بسیاری از مشکلات ما نیز از همین جا ناشی می شود : تعریف دقیقی از وظايف اخلاقی ، انسانی و حرفه ای مان نداریم و در بسیاری از اوقات منافع شخصی مان را به این وظايف بسیار مهم ترجیح می دهیم .

دلیل آن که امروز جامعه ما به چنین مشکلاتی دست به گریبان است هم جز این نیست . حال از شما می پرسم آيا من می باید در مورد چنین موارد آزار دهنده ای که خود نشان دهنده مشکلات ساختاری و بنیادی بزرگى هستند سکوت کنم ?

الگوهای رانندگی در جامعه ما شکل گرفته از ساختارهایی است که ریشه یابی آن ها بسیار دردناک و بسیار آزار دهنده اند ... 

شما به من بگویید :

... آیا من باید سکوت کنم ?


دو شنبه 28 خرداد 1397برچسب:, |
 

" اخلاق خیابانی "

 

 خیابان ها و کوچه های " ما " بازتاب ویژگی ها و خصلت های انسانی و اخلاقی جامعه ما هستند . از شکل و ظاهرشان گرفته تا شرایطی که ایجاد می کنند تا عابران آدم های متفاوتی باشند .

مبادا فکر کنید چون ما خیابان ها ، کوچه ها و گذرهای شهرمان را ساخته ایم پس بدیهی است که مثل یک آینه ما را به خودمان نشان دهند _ نه _ فقط این نیست :

رفتارهایی که ما در این معابر شهری از خودمان نشان می دهیم تا حد زیادی در شکل گرفتن آن ها و زشتی یا زیبایی شان کمک کرده و حتی در نگاه ما به هر چه در بیرون از خانه هایمان می بینیم تاثیر می گذارد . این رابطه هم متقابل است آن ها ما را و فرهنگ مان را به خودمان نشان می دهند و همه ما انتظار هایمان را از زندگی ، کار ، علاقه های انسانی ، اولویت های رفتاری و اخلاقی در این گذرگاه ها متجلی می کنیم . روابط اجتماعی ما با سایر عابران از هیچ نظم و قاعده مشخصی پیروی نمی کند . هیچ یک از خصلت های فرهنگی ما ، حتی آن ها که می توانند سبب افتخار ما سربلندی مان باشند در خیابان های شهر و کشورمان بروز و ظهور آشکاری نیافته اند . ورود خودرو به زندگی شهری ما ایرانیان بر این تضادها افزوده است .

مثالی برایتان بزنم : همسایه ای دارم که ظاهر او و خودرویش نشان دهنده وجود باورهای مذهبی و اعتقادهای دینی مستحکم در زندگیش است . 

در طول ماه ها و سال ها همسایگی با او هرگز شاهد نبوده ام که به رعایت حقوق همسايگي متعهد باشد . داشتن ریش بلند  و نوشتن آیه های قران بر شیشه عقب خودرو او و در ایام مذهبی نوشتن نام اولیای دینی روی درب موتور خودرو یا صندوق عقب آن هم باعث نشده که حتی یکبار به حقوق همسایه هایش احترام بگذارد . شیوه رانندگی اش در خیابان ها و در طول چند باری که در حال رانندگی با او برخورد داشتم هم دلیل بر تاثیر آموزه های مذهبی بر رفتارهای خیابانی اش نبوده است .

امروز شاهد اتفاق جالب دیگری بودم : او و راننده دیگری در حال عبور از یک کوچه باریک با هم اختلاف پیدا کردند ، هر یک از آن دو حق را به خودشان می دادند و کار به مشاجره رسید ، واژه های بسیار رکیکی در توهین و ناسزار و دشنام گویی به راننده دیگر از دهانش خارج می شد که من احساس کردم درخت ها و خودرویی که بر آن سوار است هم خجالت می کشند که این حرف ها را بشنوند ! من هم خیلی زود صحنه جنگ را ترک کردم یعنی فرار کردم تا مبادا کار با استفاده از روش های تندتر تروریستی بالا بگیرد .... ادامه دارد 


یک شنبه 27 خرداد 1397برچسب:, |
 

" شوک " ( 2 )

 

 همیشه از خودم پرسیده ام ، ریشه های یک آسيب اجتماعی مانند کودک آزاری چيست و از کجا ناشی می شوند ?

یا چه چیز یا چه چیزهایی باعث این رخداد دردناک و فراگیر شدن آن در جامعه می شود ?

هر چند از ظاهر این پرسش به نظر برسد که مشکل فردی که تنها گروه اندکی از جامعه را نشان کرده ، مطرح می کند اما این چنین نیست . هرگز نمی باید از ریشه های بسیار عمیق و فراگیر این چنین مشکلاتی غافل بود . 

تکرار خبرهایی که با این مضمون می شنویم سبب می شود که بیندیشیم فقط مشکلات روانی و عدم ثبات در شخصیت آن ها که به کودکان آزار می رسانند نمی تواند دلیل بروز چنین وقایع تکان دهنده ای باشد . 

در جامعه ای که تعادل در مناسبات و در تمام روابط میان اعضای آن یک ضرورت از دست رفته و در معرض مخاطرات مختلف باشد ، بدیهی است که می باید مدام شاهد تکرار چنین رخدادهای دردناکی بود . 

مقابله با این موارد پیش از هر چیز نیازمند فضاي باز برای بررسی ، مطالعه یافتن راه های پیشگیری و مقابله و در نهایت مبارزه ریشه ای با کودک آزاری است . از این نکته بگذریم ، ضرورت ديگر وجود قوانين مشخص و باز دارنده ، حمایت و گسترده از آزار دیدگان و مهار آزار دهندگان به همراه یافتن روش های آگاهی بخشی به جامعه می تواند از جمله عوامل مقابله با کودک آزاری باشند . تا زمانی که تصور کنیم یا بخواهیم خود را گول بزنیم که در یک جامعه مطلوب زندگی می کنیم که هیچ یک از ارزش های انسانی در آن زیر پا گذاشته نمی شود ، همه ما انسان هایی متدین ، تابع اخلاق و ضوابط فرهنگ اسلامی هستیم ، هیچ گاه کودک آزاری نیز مانند سایر آسیب های اجتماعي ، نه فقط کنترل نمی شود بلکه شدت هم خواهد گرفت . 

آرزو کردن و آرزوهای بزرگ داشتن اصلا و ابدا چیز بدی نیست اما کافی نیست ، این شرط بسیار مهم را هرگز فراموش نکنیم ...!


یک شنبه 27 خرداد 1397برچسب:, |
 

" شوک "

 

 بعضي از خبرها در همان ذات و ریشه و در تک تک حروف و کلماتشان عذاب آور و آزار دهنده اند . خبرهای مربوط به کودک آزاری یا آزارهای جنسی و روانی کودکان به خصوص از سوی سرپرستان یا نزدیکانشان در این دسته از خبرها جای می گیرند

شنیدن این خبرها گاهی چنان ما را تحت تاثیر قرار می دهند که اگر چه می دانیم باید واکنش متفاوتی نسبت به آن ها داشته باشیم ، به عنوان مثال فکری برای مقابله با عوامل به وجود آورد نشان بکنیم اما به هر حال خود من هم مثل برق گرفته های شوک زده ، خشک می شوم و خیلی طول می کشد تا بتوانم افکارم را جمعدو جور کنم و به آن ها جهت بدهم ...

خبر آزار ، تجاوز و سپس قتل یک کودک دو ساله توسط ناپدری اش از این دست خبرها بود و باعث شد ساعت ها خواب و خوراک بر من حرام شود و از همان لحظه اول به در و دیوار می زنم تا بفهمم که چرا ?

کدام عوامل سبب می شوند که یک انسان اولین نشانه های تایید انسانیتش را به فراموشی بسپارد و چنین اعمالی دست بزند ?

کدام جامعه یا اعضایش می توانند بپذیرند که این گونه رفتارها بدون ریشه یابی و تلاش برای عدم تکرارشان ، باز هم رخ دهد ? چرا باید هر از چند گاهی چنین رویدادهایی را شاهد باشی و فقط خبرش را بشنوی و پس از ابراز تأسف ها به فراموشی سپرده شوند ?

چیزهایی که برای شخص من جالب و در عین حال بیش از خود واقعه آزار دهنده بود شنیدن ابراز نظرها راجع به این خبر بود .

همه متاسف بودند و سر تکان می دادند اما کسی در جست و جوی مسوول یا مسوولانی نبود که کوتاهی و یا کم کاری شان سبب این واقعه شده است .

طبق معمول هیچ کس و در هیچ یک از حوزه های مدیریت سلامت بهداشت روانی و سلامت فردی و اجتماعي و ... مسووليت این واقعه و یا رخدادهایی از این دست را بر عهده نمی گیرد .

حتی رسانه های ما هم از بازتاب دادن یا بررسی ابعاد این موضوع خودداری می کنند انگار که این جنايت در جامعه ما نمی تواند اتفاق افتاده باشد . 

آيا با وجود چنین شرایطی نمی توان انتظار داشت که این خبر آخرين خبری باشد که در این دست موارد می توانیم شنیده باشیم ?

حال با خودم فکر میکنم مسوولیت مستقیم یا غیر مستقیم من چه به عنوان یک انسان ، یک شهروند و یا حتی یک شنونده خبر در این اوضاع و احوال چه می تواند باشد ?


شنبه 26 خرداد 1397برچسب:, |
 

" پشیمانی "

 

 پشیمان شدن بابت یک اشتباه یا یک خطا و ابراز کردن آن چیز بدی نیست ، حتی می تواند نشان دهنده بلند نظري و شخصیت منعطف یک فرد باشد . اما در یک فضاي سیاسی اعلام کردن پشیمانی به شیوه ای که امروز اتفاق می افتد ، دلایل و ریشه های دیگری هم می تواند داشته باشد . مدتی است که اعتراض ها نسبت به عملکرد رييس جمهور بالا گرفته است . فضاي مجازی هم بستر اعلام این اعتراض هاست . برخی از افراد شناخته شده که پیش از برگزاری انتخابات از رییس جمهور فعلی حمایت کرده بودند حالا ابراز پشیمانی می کنند و حتی از مردم عذرخواهی کرده و از آن ها که با حمایت هایشان به رای دادن ترغیب کرده بودند حلالیت می طلبند ! 

این رفتار کم کم به یک رفتار گروهی و جمعی تبدیل شده و در انجام آن از یکدیگر سبقت هم می گیرند . گاهی اوقات با خودم فکر می کنم به همان ترتیب که در حمایت کردن از یک نامزد انتخاباتی جنبه تبليغاتي و مطرح کردن خود فرد بیشتر از نیت های خیر خواهانه و دلسوزانه داشته است امروز هم این گروه برای خودشان تبلیغ می کنند و نه برای منافع مردم .

ممکن است رييس جمهور فعلی نتوانسته پس از توافق هسته ای اقتصاد کشور را ارتقاء دهد . ممکن است او نتوانسته باشد به وعده هایش عمل کند و یا حتی آن جور که به صراحت گفت چنین می کند و چنان می کند فقط فقط و فقط یک فریب بوده باشد اما در یک جامعه اسلامی ، اوست که باید حلالیت بطلبد و نه آن ها که از وی دفاع کرده اند ! مگر نه آن که الگوهایی چون رهبر فقید جمهوری اسلامی پیش روی او و کسانی چون اوست ? اگر فضاي کشورمان به سمتی برود که پذیرای خطاها و اشتباهاتمان از بالا به پایین ( و نه از پایین به بالا ) باشیم آن وقت است که می توانیم بگوییم در جامعه ای پایبند به صداقت و اخلاق زندگی می کنیم ... و اما حالا : 

پذیرفتن خطا و ابراز پشیمانی و یا حتی اعلام آن هیچ بد نیست . هیچ اشکالی ندارد اما باید دانست با چه هدفی انجام می شود . همان جور که و عده های بزرگ دادن و یا حتی دروغ های بزرگ دادن در این بازی باخت _ باخت برنده ای وجود ندارد ، نه ریاست جمهوری ، نه مدافعان او و نه مخالفانش بازنده اصلی مردمانی هستند که به این یا به آن دل خوش می کنند و در انتظار تغییر اوضاع و احوال درب و داغانشان می مانند . حالا شما به من بگویید برای کدام شان بیشتر از آن یکی باید متأسف بود ?


شنبه 26 خرداد 1397برچسب:, |
 

به وبلاگ من خوش آمدید

 

لینکها

حمل ارسال خرید ماینر از چین

حمل و نقل هوایی چین

قلاده اموزشی شوک دار

 

مطالب قبلی

» سپید و سیاه
» آمبولانس ecnaludma
» گره هایی بر ریسمان شعور
» دلم نوشته که نوروز دلم می خواهد ‌‌"
» " برمیگردم "
» " مدیریت خشم "
» " اقتصاد بدون فرهنگ "
» " همیشه به یادت هستم "
» سفره فقرا و میز اغنیا
» " دخل و خرج بی سامان "
» " دخل و خرج بی سامان "
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» " اقتصاد سنگ قبری "
» " انگیزه و برخورد "
» " اقتصاد و اعتراض " ( 3 )
» " اقتصاد و اعتراض " ( 2 )
» " اقتصاد و اعتراض "
» " جهش از دل خطر "
» " خوراک خوب "

 

ارشیو

شهريور 1401

مرداد 1401

اسفند 1399

تير 1398

خرداد 1398

بهمن 1397

دی 1397

آذر 1397

آبان 1397

مهر 1397

شهريور 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

فروردين 1397

اسفند 1396

دی 1396

مهر 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

آبان 1395

مرداد 1395

تير 1395

آذر 1394

آبان 1394

مهر 1394

شهريور 1394

مرداد 1394

تير 1394

خرداد 1394

 

نویسندکان

پیمان

 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دیگر پیمان و آدرس digarpeyman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک ها

ردیاب ارزان ماشین

جلو پنجره جک جی 5

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: