نشانه هایی وجود دارند که میزان کارایی ، انعطاف و یا بسیاری دیگر از ويژگي های اقتصادی یک کشور را از بطن آن تا به روی پوست و جلد می آورند .
تا گذشته هایی نه چندان دور هنگامی که یک بیمار به پزشک مراجعه می کرد نشانه های بیماری او را از التهاب دهان ، رنگ پوست ، چشم ، نبض و یا سایر اعضاي بدن می شد تشخيص داد و نیازی هم به آزمايش های پیچیده و متعدد امروز نبود . اگر چه بر تنوع و گستردگی بیماری ها افزوده شده اما هنوز هم معاینه و بررسی ظاهر بیمار یکی از روش های تشخیص بیماری برای پزشکان است .
اقتصاد کشور ما نیز هم مانند همان بیماری است که بسیاری از مشکلاتش از طریق بررسی دقیق نشانه های بیماری او ممکن بوده اما مسایلی چون تحریم و سیاست های نادرست مدیریتی حتی نیاز به تشخیص پزشک را از او سلب کرده است .
هفته ها از اعتصاب ها و اعتراض کارگران در صنايع استان خوزستان مانند نیشکر هفت تپه میگذرد و حال این پرسش مطرح است که تداوم این اعتراض ها برای دریافت مطالبات کارگران از چه ریشه ها و عواملی سرچشمه می گیرد که بهبود یک بیماری اقتصادی را برای بخشی از صنعت کشور به درازا کشانده است ?
شیوه های خصوصی سازی به کارگرفته شده در صنایع کشورمان یکی از دلایل اصلی این امر محسوب می شود . درست که فرایند خصوصی سازی را یک ضرورت برای اقتصاد می توان دانست و عملکردی ضروري بوده که می توانست برای ارتقای بازده و بهره وری یا بقای واحدهای تولیدی راهکاری به شمار آيد ، اما این امر نیز شروطی داشت .
خصوصی سازی با هدف بهبود شرایط نیروی انسانی ، افزایش تولید و یا حتی استمرار آن صورت نگرفت و هرگز جز در حرف به این اولویت ها نپرداخت . شيوه خصوصی سازی یادآور آن خصلت دیرینه ما ایرانی ها بود که جز به منافع کوتاه مدت خود و یا وابستگان سببی یا نسبی مان نمی اندیشیدیم درست مانند دست به دست شدن یک امکان یا موقعيت یا فرصت بود و بس ! در این میان تمامی دولت های گذشته مقصر بودند و سکوت امروز دولتمردان که همه آن ها از یک طبقه یا گروه خاص هستند و منافع شان ایجاب می کند تا سکوت کنند به شرایط کنونی منجر شده است .
مانند تمام ويژگي های مدیریت امروز در سیاست های صنعت ، فرهنگ ، امور اجتماعی و اقتصادی هیچ گاه تغییرات ریشه ای و بنیادی هدف اصلی دولتمردان نبوده و همين امر باعث ایجاد اقتصاد سایه شده تا آن جا که اشاره های وزیر امور خارجه فریادهای اعتراض و استيضاح او را به دنبال داشته است . قصد من دفاع از عملکرد " ظريف " به عنوان وزیر امور خارجه و مجري پیمان " برجام " نیست که حال به تحریم های آمريكا با تغییر ریاست جمهوری آن کشور منجر شده چرا که سایر وزرا حتی وزیر علوم که کمترین تنش را با مسایل حساس تر در منصب خود دارد در حال استيضاح شدن است و تعداد وزرای دولت دوم روحانی به مرز ده تن رسیده که استيضاح را تجربه کرده اند . می خواهم فقط و فقط بپرسم حالا چرا ?
چرا حالا سخن گفتن از اقتصاد سایه و پولشویی چنین واکنش هایی را در پی داشته است ?
نظرات شما عزیزان: