دیگر پیمان

دیگر پیمان

بازتاب ایده ها و نظرات شخصی من از مشاهدات و دریافتهای اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی

 

 

" دخل و خرج بی سامان "

 

 چنان چه یادداشت قبلی مرا مطالعه فرموده باشید نگاهی داشتم به خط فقر در کشور و آمارهای منتشر شده از سوی مراجع رسمی را با مشاهدات عینی و ملموس خودم از جامعه پیرامونم مقایسه کردم ، لازم بود نگاهی هم به دخل و خرج خانوارهای ایرانی داشته باشم تا شاید بتوان از طریق این مقایسه های متوالی جامعه ایرانی را در فضاي کنونی اقتصاد حاکم بیشتر شناخت . 

گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران هر چند با تاخير در انتشار آن صورت گرفته و دخل و خرج خانوارهای ایرانی را در سال 96 بررسی نموده اما با در نظر داشتن نرخ تورم و تاثير تحریم ها چه از نظر روانی و چه از نظر اقتصادی ، تصویری مشخص از شرایط کنونی جامعه ایرانی به دست می دهد . در این گزارش آمده است که در سال 1396 در مجموع هر خانوار شهری به طور متوسط حدود 36 میلیون و هفتصد هزار تومان از محل های مختلف کسب درآمد کرده است . از این در آمد حدود 33 میلیون تومان یعنی معادل 90 درصد آن را صرف مخارج خوراکی و غیر خوراکی نموده و 10 درصد آن را به شیوه های مختلف پس انداز نموده اند . با توجه به آن که مخارج اقلام خوراکی نسبت به سال گذشته آن 15/2 درصد افزایش داشته و مخارج سایر کالاهای غیر خوراکی حدود 16 درصد افزایش داشته است اما در این میان نکته بسیار مهمی وجود دارد که از متن گزارش مرکز آمار ایران می توان به آن پی برد :

سهم اقلام خوراکی ( به عنوان یک نیاز اولیه برای ادامه بقا ) در سبد مخارج گروه های مختلف درآمدی تفاوت چشمگیری دارد ، چرا که سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر حدود 50 درصد بوده این سهم برای خانوارهای درآمد بالا تنها 16 درصد بوده است . در چنین گزارش هایی هرگز به تحلیل هایی که آن ها را فرا نقطه ای می نامیم توجه نمی شود . این تحلیل ها از منظر عملکردی نتایج گزارش ها را مورد بررسی قرار می دهند و گاه رويكرد مردم شناختی گاه رویکرد جامعه شناختی و حتی فرهنگی دارند . اما بسیار بدیهی است که با توجه به سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر این حقیقت را می توان دریافت که فرصت های رشد اجتماعي ، فرهنگی و انسانی از آن ها سلب می شود و این فرصت سوزی ها که نشانه عملکرد دولت هاست نقاط تاریکی در سابقه و کارنامه آن ها بر جا می گذارد . دولت هایی که با ادعای توزیع عادلانه منابع و فرصت های برابر اجتماعی به قدرت می رسند با در نظر داشتن مواردی چون افزایش خط فقر و کاهش فرصت های عمومی برای همه جامعه هرگز نتوانسته اند به نیازهای مردمی که آن ها را انتخاب کرده اند پاسخگو بوده و شایستگی خود را در این زمینه به اثبات رسانده باشند . 

ریشه ها و دلایل بسیاری برای این امر می توان ذکر کرد که قصد من پرداختن به یکایک آن ها نیست اما واقعیت های اجتماعی که همه ما شاهد آن ها هستیم آينده ای نه درخشان و نه روشن و نه حتی امیدوار کننده را پی این نقص ها و کاستی ها نشان می دهد و جای دریغ و افسوس بسیار دارد . این نوشتار را ادامه خواهم داد . 

        " دخل و خرج بی سامان "


سه شنبه 27 آذر 1397برچسب:, |
 

" دخل و خرج بی سامان "

 

 چنان چه یادداشت قبلی مرا مطالعه فرموده باشید نگاهی داشتم به خط فقر در کشور و آمارهای منتشر شده از سوی مراجع رسمی را با مشاهدات عینی و ملموس خودم از جامعه پیرامونم مقایسه کردم ، لازم بود نگاهی هم به دخل و خرج خانوارهای ایرانی داشته باشم تا شاید بتوان از طریق این مقایسه های متوالی جامعه ایرانی را در فضاي کنونی اقتصاد حاکم بیشتر شناخت . 

گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران هر چند با تاخير در انتشار آن صورت گرفته و دخل و خرج خانوارهای ایرانی را در سال 96 بررسی نموده اما با در نظر داشتن نرخ تورم و تاثير تحریم ها چه از نظر روانی و چه از نظر اقتصادی ، تصویری مشخص از شرایط کنونی جامعه ایرانی به دست می دهد . در این گزارش آمده است که در سال 1396 در مجموع هر خانوار شهری به طور متوسط حدود 36 میلیون و هفتصد هزار تومان از محل های مختلف کسب درآمد کرده است . از این در آمد حدود 33 میلیون تومان یعنی معادل 90 درصد آن را صرف مخارج خوراکی و غیر خوراکی نموده و 10 درصد آن را به شیوه های مختلف پس انداز نموده اند . با توجه به آن که مخارج اقلام خوراکی نسبت به سال گذشته آن 15/2 درصد افزایش داشته و مخارج سایر کالاهای غیر خوراکی حدود 16 درصد افزایش داشته است اما در این میان نکته بسیار مهمی وجود دارد که از متن گزارش مرکز آمار ایران می توان به آن پی برد :

سهم اقلام خوراکی ( به عنوان یک نیاز اولیه برای ادامه بقا ) در سبد مخارج گروه های مختلف درآمدی تفاوت چشمگیری دارد ، چرا که سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر حدود 50 درصد بوده این سهم برای خانوارهای درآمد بالا تنها 16 درصد بوده است . در چنین گزارش هایی هرگز به تحلیل هایی که آن ها را فرا نقطه ای می نامیم توجه نمی شود . این تحلیل ها از منظر عملکردی نتایج گزارش ها را مورد بررسی قرار می دهند و گاه رويكرد مردم شناختی گاه رویکرد جامعه شناختی و حتی فرهنگی دارند . اما بسیار بدیهی است که با توجه به سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر این حقیقت را می توان دریافت که فرصت های رشد اجتماعي ، فرهنگی و انسانی از آن ها سلب می شود و این فرصت سوزی ها که نشانه عملکرد دولت هاست نقاط تاریکی در سابقه و کارنامه آن ها بر جا می گذارد . دولت هایی که با ادعای توزیع عادلانه منابع و فرصت های برابر اجتماعی به قدرت می رسند با در نظر داشتن مواردی چون افزایش خط فقر و کاهش فرصت های عمومی برای همه جامعه هرگز نتوانسته اند به نیازهای مردمی که آن ها را انتخاب کرده اند پاسخگو بوده و شایستگی خود را در این زمینه به اثبات رسانده باشند . 

ریشه ها و دلایل بسیاری برای این امر می توان ذکر کرد که قصد من پرداختن به یکایک آن ها نیست اما واقعیت های اجتماعی که همه ما شاهد آن ها هستیم آينده ای نه درخشان و نه روشن و نه حتی امیدوار کننده را پی این نقص ها و کاستی ها نشان می دهد و جای دریغ و افسوس بسیار دارد . این نوشتار را ادامه خواهم داد . 

        " دخل و خرج بی سامان "


سه شنبه 27 آذر 1397برچسب:, |
 

فقر مکتوب _ فقر ملموس

 

 حرفه من سبب شده تا از نزدیک با نیازهای خانواده های ایرانی آشنا باشم و کوچک ترین تغییرات در سبد خانوار ها را به خوبی بشناسم . فقیر شدن گروه کثیری از ایرانیان در طول چند ماه گذشته یکی از تغییرات اقتصادی بوده که آن را با گوشت و پوستم حس کرده ام اما ظاهرا نگاه به فقر از دید من و آن چه مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرده است تفاوت های اساسی دارد ! مرکز پژوهش های مجلس خط فقر یک خانواده چهار نفره را در تهران ( دو 2 ميليون و 728 هزار تومان )اعلام کرده که تا پایان سال آينده بسیار بیشتر خواهد شد اما نکته جالب آن است که خط فقر مطلق در 6 ماه اول یک میلیون و 331 هزار تومان تا دو میلیون و 728 هزار تومان اعلام شده و در روستاها بین 781 هزار تومان تا یک میلیون 578 هزار تومان برآورده شده است و بیشترین خط فقط در تهران به ثبت رسیده و آمده که با افزایش قابل توجه تورم در سال جاری خط فقر و هزینه های فقرا به شدت افزایش خواهد یافت . 

با توجه به اوضاع اقتصادی و ثابت ماندن فرضي درآمد خانواده ها در آمارهاي مرکز پژوهش های مجلس اسلامی بدیهی است که درصد بیشتری از آن ها زیر خط فقراند . 

واقعیت این است که آمارهاي تهیه شده چند شاخص اصلی و کلان را مورد توجه قرار داده اند و در این شاخص ها نیز حداقل ها لحاظ شده است . به عنوان مثال در گروه خوراکی ها هیچ توجهی به اصلی ترین و اولیه ترین معیارهای حفظ سلامت و تندرستی نشده است و فقط سیر شدن به معنای فرار از گرسنگی آزار دهنده و غیر قابل تحمل اساس آمارگیری ها بوده است . 

در همین آمارها آمده که پوشش 15 درصدی خط فقر در سال 1395 شامل دوازده میلیون نفر بوده که حالا بیشتر شده اما اعلام نشده که این خط فقر اکنون چند میلیون نفر را شامل می شود !? ممکن است به دلایلی مختلف از ارایه آمار مشمولین خط فقر پرهیز شده باشد اما نکته بسیار جالب توجه مطلب دیگری است که در همین گزارش آمده است : مرکز پژوهش های مجلس بر این نکته تاکید کرده که از بهار 1396 تا بهار 1397 خط فقر رشد 9 تا 11 درصدی را نشان می دهد و از تابستان 97 نسبت به تابستان 96 بین 22 تا 25 درصد رشد داشته است . 

حال توجه داشته باشیم که فقرا سهم بیشتری از هزینه های خود را به گروه خوراکی ها تخصیص می دهند و افزایش قابل توجه قیمت مواد خوراکی سهم بسیار بزرگی در فقیر شدن مردم دارد تا جایی که هر یکصد هزار تومان افزایش رقم بسیار بزرگی را در افزایش خط فقر پدید می آورد . توجه داشته باشیم سیاست های حمایتی در مناطق شهری و روستایی یکسان اجرا می شوند در حالی که افزايش فقر در مناطق شهری و روستایی و در میان مناطق مختلف کشور متفاوت است پس افزایش شدت فقر به صورت تصاعدی گسترش خواهد یافت . 

توجه به این آمارهای معنادار همراه با دیده ها و مشاهدات من گسترش فقر را به صورت یک آفت تاثير گذار بر توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی نشان می دهد که زیان های غیر قابل پیش بینی در کوتاه مدت برای جامعه ایرانی به دنبال دارد . 

آن فقری که به صورت مکتوب و ثبت شده در آمارها آمده ، عدد و رقم هستند اما با مشاهده پیامدهای ملموس آن می توان دریافت که توسعه کشور نه فقط تهدید می شود بلکه متوقف مانده است . 


جمعه 23 آذر 1397برچسب:, |
 

فقر مکتوب _ فقر ملموس

 

 حرفه من سبب شده تا از نزدیک با نیازهای خانواده های ایرانی آشنا باشم و کوچک ترین تغییرات در سبد خانوار ها را به خوبی بشناسم . فقیر شدن گروه کثیری از ایرانیان در طول چند ماه گذشته یکی از تغییرات اقتصادی بوده که آن را با گوشت و پوستم حس کرده ام اما ظاهرا نگاه به فقر از دید من و آن چه مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرده است تفاوت های اساسی دارد ! مرکز پژوهش های مجلس خط فقر یک خانواده چهار نفره را در تهران ( دو 2 ميليون و 728 هزار تومان )اعلام کرده که تا پایان سال آينده بسیار بیشتر خواهد شد اما نکته جالب آن است که خط فقر مطلق در 6 ماه اول یک میلیون و 331 هزار تومان تا دو میلیون و 728 هزار تومان اعلام شده و در روستاها بین 781 هزار تومان تا یک میلیون 578 هزار تومان برآورده شده است و بیشترین خط فقط در تهران به ثبت رسیده و آمده که با افزایش قابل توجه تورم در سال جاری خط فقر و هزینه های فقرا به شدت افزایش خواهد یافت . 

با توجه به اوضاع اقتصادی و ثابت ماندن فرضي درآمد خانواده ها در آمارهاي مرکز پژوهش های مجلس اسلامی بدیهی است که درصد بیشتری از آن ها زیر خط فقراند . 

واقعیت این است که آمارهاي تهیه شده چند شاخص اصلی و کلان را مورد توجه قرار داده اند و در این شاخص ها نیز حداقل ها لحاظ شده است . به عنوان مثال در گروه خوراکی ها هیچ توجهی به اصلی ترین و اولیه ترین معیارهای حفظ سلامت و تندرستی نشده است و فقط سیر شدن به معنای فرار از گرسنگی آزار دهنده و غیر قابل تحمل اساس آمارگیری ها بوده است . 

در همین آمارها آمده که پوشش 15 درصدی خط فقر در سال 1395 شامل دوازده میلیون نفر بوده که حالا بیشتر شده اما اعلام نشده که این خط فقر اکنون چند میلیون نفر را شامل می شود !? ممکن است به دلایلی مختلف از ارایه آمار مشمولین خط فقر پرهیز شده باشد اما نکته بسیار جالب توجه مطلب دیگری است که در همین گزارش آمده است : مرکز پژوهش های مجلس بر این نکته تاکید کرده که از بهار 1396 تا بهار 1397 خط فقر رشد 9 تا 11 درصدی را نشان می دهد و از تابستان 97 نسبت به تابستان 96 بین 22 تا 25 درصد رشد داشته است . 

حال توجه داشته باشیم که فقرا سهم بیشتری از هزینه های خود را به گروه خوراکی ها تخصیص می دهند و افزایش قابل توجه قیمت مواد خوراکی سهم بسیار بزرگی در فقیر شدن مردم دارد تا جایی که هر یکصد هزار تومان افزایش رقم بسیار بزرگی را در افزایش خط فقر پدید می آورد . توجه داشته باشیم سیاست های حمایتی در مناطق شهری و روستایی یکسان اجرا می شوند در حالی که افزايش فقر در مناطق شهری و روستایی و در میان مناطق مختلف کشور متفاوت است پس افزایش شدت فقر به صورت تصاعدی گسترش خواهد یافت . 

توجه به این آمارهای معنادار همراه با دیده ها و مشاهدات من گسترش فقر را به صورت یک آفت تاثير گذار بر توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی نشان می دهد که زیان های غیر قابل پیش بینی در کوتاه مدت برای جامعه ایرانی به دنبال دارد . 

آن فقری که به صورت مکتوب و ثبت شده در آمارها آمده ، عدد و رقم هستند اما با مشاهده پیامدهای ملموس آن می توان دریافت که توسعه کشور نه فقط تهدید می شود بلکه متوقف مانده است . 


جمعه 23 آذر 1397برچسب:, |
 

" اقتصاد سنگ قبری "

 

 مدتی است جامعه در برابر کاهش قیمت دلار و نوسان های قدرت خرید کالاهای داخلی و خارجی توسط پول ملی دچار سردرگمی شده است .

از یک سو مردم عادی می پرسند این کاهش قیمت تا کجا و چگونه ادامه خواهد داشت و احساس بلاتکلیفی شدید می کنند ، از سوی دیگر سرمایه گذاران و تولید کنندگان از هرگونه ریسکی که اقتصاد بیمار و صنعت بدحال ما را تهدید می کند پرهیز می کنند . نکته بسیار جالب توجه اظهار نظر یکی از امامان جمعه بود که در خطبه های نماز فرموده بودند حالا که نرخ ارز پایین آمده است چرا کالاها ارزان نمی شوند و قدرت خرید مردم بالا نمی رود ?

در این میان به یاد جمله آن شاعر معلوم الحال می افتم که سروده است : هر کسی از ظن خودش یار من ...!

پایین آمدن نرخ ارز به معنای کاهش تورم نیست چرا که وجود تورم ریشه ها و دلایل بسیاری دارد اما در نهایت به کاهش قدرت خرید پول داخلی منجر می گردد و تاثير های روانی کاهش نرخ دلار بیش از هر چیز گیجی و سردرگمی جامعه را به دنبال دارد . چرا که مردم کشورمان در مقاطع مختلف تاریخی و به ويژه از پی تحولات سیاسی شاهد بوده اند که دولتمردان و سیاستمداران کوشیده اند تا قدرت پول ملی را در ظاهر حفظ کنند و بارها با تزریق ارز به اقتصاد کشور ظاهر متعادلی به آن ببخشند . 

اما و اما بسیاری از ما به یاد داریم چنین رفتارهایی علاوه بر آن که به عدم اطمینان اقتصادی از سوی مردم منجر می گردد به نابسامانی ها در عرصه تولید دامن می زند و با کاهش اعتماد اقتصادی ، خروج سرمایه و کاهش سرمایه گذاری ها را به دنبال دارد .

انگار که تمامی تلاش های دولتی اگر حتی با نیت های خیرخواهانه صورت گرفته باشد حاصلی جز زمینگیر کردن اقتصاد کشورمان به دنبال نداشته است !

حالا هم که نرخ ارز که پیش از هر چیز معرف قدرت خرید پول ملی در برابر قدرت خرید خارجی است جز نماد سردرگمی و بلاتکلیفی دست اندرکاران اقتصاد و تولید نیست . 

شاید باور پذیر نباشد اما تاثیرهای روانی کاهش بی دلیل و بی پشتوانه نرخ ارز بیش از ثبات آن در همان میزان نوزده هزار تومان برای بازار خطرناک است . همواره میان ارزش پول ملی و توسعه صنعتی کشور ارتباطی مستقیم وجود داشته است دخالت های نامناسب دولت ها در این زمینه و تبدیل نرخ ارز به یک " تابو " و افزایش آن که به مسائل ناموسی بدل شده است لطمه های جبران ناپذیری به زیر ساخت های اقتصادی وارد آورده است . تا آن جا که خرید سنگ قبر از کشورهای خارجی در بازار کشوری که یکی از متنوع ترین معادن سنگ جهان را به صورت بالقوه در اختیار دارد تجارت پرسودی به شمار می آيد .... 

درود بر نظريه پردازان اقتصاد سنگ قبری ... 


پنج شنبه 22 آذر 1397برچسب:, |
 

" انگیزه و برخورد "

 

 پیش از این هم نوشته بودم که به دلیل کارم با گروه زیادی از مردم برخورد رو در رو دارم که گروه های مختلفی اند ، اما در آمد های متفاوت و شرایط زندگي گوناگون دارند . 

احساس می کنم در روزهای اخیر فضاي عمومی این برخوردها تغییر کرده است . تردیدی ندارم که شرایط اقتصادی و نگرانی های سیاسی که عواقب اجتماعی دردناکی هم داشته و دارند بر تغییرات فضاي شهر و به تبع آن روابط انسانی بسیار اثر گذار بوده است . دلیل این امر هم بسیار آشکار است و ریشه در زیر ساخت های اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده در دهه های گذشته دارد . 

داستان تحریم های آمريكا و تاثير روانی آن ها داستانی تکراری است اما با سایر مشکلات موجود که همسو شود دغدغه های فکری ، ذهنی و حتی اخلاقی برای عموم مردم به وجود می آورد . در آمارهای رسمی اعلام شده در خصوص تورم و تغییرات صورت گرفته به مدت زمان یک سال گذشته واقعيت هایی نهفته بود که مرا به فکر واداشت . بانک مرکزی فشار رشد تورم را با افزایش چهل درصدی قیمت ها نسبت به سال گذشته و در ماه آبان امسال اعلام کرده بود . این امر نشان می دهد که دولت در مهار تورم که تاثير مستقیمی بر روی روابط انسانی و اجتماعی داشته است موفق عمل نکرده است . افزایش قیمت مواد خوراکی اگر چه از هیچ منطق مدیریتی تبعیت نکرده اما روند قیمت مواد خوراکی که اولين نیاز ادامه حیات ساکنان ایران است متکی بر فشار عملی و روانی رشد تورم بوده است . 

فراموش نکنیم رشد تورم با افزایش تورم متفاوت است :

واژه رشد در بطن خود معنای بزرگ شدن ، از ریشه جان گرفتن ، چشمگیر و ماندگار شدن دارد . 

آمارهاي بانک مرکزی در گزارش یک ساله اخیر خود نرخ تورم را 18/4 درصد و مسکن و سوخت را 10/5 درصد اعلام کرده که ارتباط مستقیمی با زندگی روزمره عموم مردم دارد . اما نکته جالب توجه این جاست که مرکز آمار ایران با رد ادعاهای بانک مرکزی اعلام کرده تورم نقطه ای 35 درصد بیشتر شده و هر ماه رشد داشته است . گزارش بانک مرکزی صدای مرکز آمار ایران را هم در آورده و البته این امر دلایل ریشه ای و تاریخی دارد : 

بانک مرکزی حوزه بسته ای است که تحت نظر دولت عمل می کند و یا به بیان دیگر بی اجازه آب هم نمی خورد اما اساس و بنیان مرکز آمار ایران به عنوان یک سازمان پژوهش محور و دانش بنیان بنا نهاده شده است . 

نکته بسیار قابل توجه دیگر که بسیار دردناک است و رنگ اشتباه ندارد اما انسان بد بین آن را به " ریا " برداشت می کند سخنرانی های رییس جمهور است که در طول ماه های گذشته ، هر ماه وعده تک نرخی شدن تورم را داده و هرگز به تورم نقطه به نقطه در سخنانش اشاره نکرده است . 

جمله ای از یک نویسنده ایرانی به یادم آمد :    

او نوشته بود :  بیچاره ملتی که قهرمان ندارد و بیچاره تر آن ملتی که نیاز به قهرمان دارد !


چهار شنبه 21 آذر 1397برچسب:, |
 

" اقتصاد و اعتراض " ( 3 )

 

 نشانه هایی وجود دارند که میزان کارایی ، انعطاف و یا بسیاری دیگر از ويژگي های اقتصادی یک کشور را از بطن آن تا به روی پوست و جلد می آورند . 

تا گذشته هایی نه چندان دور هنگامی که یک بیمار به پزشک مراجعه می کرد نشانه های بیماری او را از التهاب دهان ، رنگ پوست ، چشم ، نبض و یا سایر اعضاي بدن می شد تشخيص داد و نیازی هم به آزمايش های پیچیده و متعدد امروز نبود . اگر چه بر تنوع و گستردگی بیماری ها افزوده شده اما هنوز هم معاینه و بررسی ظاهر بیمار یکی از روش های تشخیص بیماری برای پزشکان است . 

اقتصاد کشور ما نیز هم مانند همان بیماری است که بسیاری از مشکلاتش از طریق بررسی دقیق نشانه های بیماری او ممکن بوده اما مسایلی چون تحریم و سیاست های نادرست مدیریتی حتی نیاز به تشخیص پزشک را از او سلب کرده است . 

هفته ها از اعتصاب ها و اعتراض کارگران در صنايع استان خوزستان مانند نیشکر هفت تپه میگذرد و حال این پرسش مطرح است که تداوم این اعتراض ها برای دریافت مطالبات کارگران از چه ریشه ها و عواملی سرچشمه می گیرد که بهبود یک بیماری اقتصادی را برای بخشی از صنعت کشور به درازا کشانده است ?

شیوه های خصوصی سازی به کارگرفته شده در صنایع کشورمان یکی از دلایل اصلی این امر محسوب می شود . درست که فرایند خصوصی سازی را یک ضرورت برای اقتصاد می توان دانست و عملکردی ضروري بوده که می توانست برای ارتقای بازده و بهره وری یا بقای واحدهای تولیدی راهکاری به شمار آيد ، اما این امر نیز شروطی داشت . 

خصوصی سازی با هدف بهبود شرایط نیروی انسانی ، افزایش تولید و یا حتی استمرار آن صورت نگرفت و هرگز جز در حرف به این اولویت ها نپرداخت . شيوه خصوصی سازی یادآور آن خصلت دیرینه ما ایرانی ها بود که جز به منافع کوتاه مدت خود و یا وابستگان سببی یا نسبی مان نمی اندیشیدیم درست مانند دست به دست شدن یک امکان یا موقعيت یا فرصت بود و بس ! در این میان تمامی دولت های گذشته مقصر بودند و سکوت امروز دولتمردان که همه آن ها از یک طبقه یا گروه خاص هستند و منافع شان ایجاب می کند تا سکوت کنند به شرایط کنونی منجر شده است . 

مانند تمام ويژگي های مدیریت امروز در سیاست های صنعت ، فرهنگ ، امور اجتماعی و اقتصادی هیچ گاه تغییرات ریشه ای و بنیادی هدف اصلی دولتمردان نبوده و همين امر باعث ایجاد اقتصاد سایه شده تا آن جا که اشاره های وزیر امور خارجه فریادهای اعتراض و استيضاح او را به دنبال داشته است . قصد من دفاع از عملکرد " ظريف " به عنوان وزیر امور خارجه و مجري پیمان " برجام " نیست که حال به تحریم های آمريكا با تغییر ریاست جمهوری آن کشور منجر شده چرا که سایر وزرا حتی وزیر علوم که کمترین تنش را با مسایل حساس تر در منصب خود دارد در حال استيضاح شدن است و تعداد وزرای دولت دوم روحانی به مرز ده تن رسیده که استيضاح را تجربه کرده اند . می خواهم فقط و فقط بپرسم حالا چرا ? 

چرا حالا سخن گفتن از اقتصاد سایه و پولشویی چنین واکنش هایی را در پی داشته است ?


سه شنبه 20 آذر 1397برچسب:, |
 

" اقتصاد و اعتراض " ( 2 )

 

  در تیتر بسیار کوچکی در صفحه های آخر و یا در گوشه های دور از چشم روزنامه ها آمده بود که یکی از مطالبات حقوقی کارگران " هفت تپه " پرداخت شد . 

البته نه ، باید اصلاح کنم ، نوشته شده :  " حقوق کارگران هفت تپه پرداخت شد "

از قول استاندار خوزستان نوشته بودند با پی گیری های انجام شده یک ماه از مطالبات کارگران شرکت نیشکر هفت تپه شوش پرداخت شده و به حساب کارگران واریز شد . مبلغ این پرداخت هشتاد میلیارد ریال بوده که توسط ' مالک ' به حساب کارگران واریز شده و یک ماه دیگر حقوق معوقه نیز طی روزهای آتی به حساب این کارگران که اعتراض هایشان بازتاب های گسترده ای در رسانه های مجازی داشت . شبکه های ماهواره ای نیز حول و حوش این خبر فضا سازی های متفاوت و گاه متضادي داشتند . نکته جالب توجه آن است که استاندار اعلام کرد ' مالک ' شرکت که او را متواری و غیر ردیابی خوانده بودند و اعلام شده بود که از کشور خارج شده است روز چهارشنبه يعني یک روز قبل از تعطیلات آخر هفته کشور ما که با سه روز تعطیلی روزهای آغاز هفته به دلیل جشن میلاد یکی از ائمه مصادف شده بود در کمیسیون کارگری استان حاضر شده و قول داده تمامی معوقات کارگران را در سریع ترین زمان ممکن پرداخت کند . نکته جالب توجه این دیگر آن است که مبلغ پانزده ميليارد ریال برای به روز کردن این شرکت اختصاص یافته که به زودی کار به روز رسانی نیز آغاز خواهد شد . 

در تمامی تصاویری که در شبکه های مجازی یا توسط شبکه های ماهواره ای پخش و منتشر شدند با وجود آن که میکروفون های صدا و سیما و یا حضور خبرنگاران داخلی به چشم می خوردند اما کمترین توجهی به موضوع مشکلات کارگران هفت تپه در رسانه های داخلی صورت نگرفت و اخبار آن بازتاب داده نشد تا این که امروز با این خبر بسیار کوتاه در نشریه ای اقتصادی مواجه شدم .

واقعیت آن است که از کنار هم قراردادن چنین نشانه هایی نگران تر از پیش شده ام . بسیاری از این رخدادها با یکدیگر همسو نیستند . پس منتظر می مانم و وقایع  ونتایج پیش رو را پی گیری می کنم . 


دو شنبه 19 آذر 1397برچسب:, |
 

" اقتصاد و اعتراض "

 

 هم زمان شدن تحریم ها با برخی از اعتراض های اصناف ، اتحادیه های کارگری و کارگران صنايع خصوصی شده و مشاغلی که در خصوص مطالبات حقوقی و صنفی آن ها همیشه مشکلاتی وجود داشته است این نگرانی را به وجود آورده که با گذشت زمان چه روندی را طی خواهیم کرد?

کارگران صنایع ، معلمان ، رانندگان خودروهای سنگین و از سوی دیگر مال باختگان سرمایه گزاران در موسسه های اعتباری و مالی و بازنشستگان در طول روزهای گذشته به وجود آورنده اعتراض های گسترده ای در فضاي اقتصادی کشور بوده اند . شاهد بوده ایم که به دلیل یا به دلایل اقتصادی که ریشه های مدیریتی داشته اند روند خصوصی سازی در کشورمان هرگز موفق نبوده است . حال با ایجاد یک عامل بیرونی فشار اقتصادی ( تحریم های آمريكا علیه ایران ) صنعت ها و کاستی های صنایع خصوصی سازی شده خود را بیش از پیش نشان می دهند . به تعویق افتادن حقوق کارگران ، عدم پرداخت ماه ها طلب بازنشستگان ، مزایا و مطالبات کارگران و کارمندان همه و همه دلایل اعتراض های اقتصادی اقشار مختلف به سیاست ها و عملکرد های دولت بوده است . 

اگر چه این اعتراض ها هیچ کدام ریشه سیاسی نداشته اند اما در شعارها و فضا های ایجاد شده در پیرامون آن ها نارضايتي عمومی از دولت به چشم می خورد .

حال مساله این است که با توجه به افزایش فشار های اقتصادی دولتمردان چگونه خواهند توانست تعادلی میان عملکردهای بین المللی خود و مدیریت اقتصاد داخلی پدید آورند . ایجاد این تعادل کاری بسیار دشوار است .

شیوه های خصوصی سازی و ریشه های این فرایند لازم الاجرا اما نادرست تبعات خود را امروز نشان می دهد : دست به دست شدن شریان های اقتصاد کشور و کارخانه های تولیدی میان مدیرانی که هرگز تجربه و سابقه مدیریت نداشته یا فقط با تکیه بر روابط خویشاوندی ، نام مدیر را با خود حمل می کنند یکی از بزرگترین مشکلات بخش های خصوصی شده است . دوست عزیز و بسیار مطلع من که کارگر فنی یکی از خودرو سازی های صاحب نام و معتبر کشور است می گفت گاه برای تأمين یک قطعه نه چندان پیچیده اما کلیدی برای یکی از ماشين آلات در حال کار که عمر مفید آن به اتمام رسیده ، بیش از زمان و ساعت کار مفید آن خط تولید متوقف می ماند . حال تصور کنید برای کارخانجات خصوصی سازی شده که خروجي آن ها بازده تولید لازم را برای درآمد زایی لازم ندارند چه سرنوشتی را می توان متصور بود ?

این بحث را ادامه خواهم داد . همراهی ام بفرمایید ....


یک شنبه 18 آذر 1397برچسب:, |
 

" جهش از دل خطر "

 

 در نوشته های قبلی ام از تضادها و تفاوت در فرهنگ ها از بزرگ ترین رفتارهای جمعی و قومی و ملی گرفته تا در آشپزي و پخت و پز و انتخاب مواد غذایی نوشته بودم . هیچ شکی نیست که مواد غذایی انتخاب شده و شیوه های پخت و پز هم بسیاری از ويژگي های فرهنگی و قومی را نشان می دهد . در یادداشت قبلی ام از شیوه پختن قورباغه نوشته بودم که از دید ما ایرانیان اصلا دوست داشتنی نیست و کوچکترین تمایلی برای تجربه کردن آن نداریم . 

اما یک موضوع اساسی را نباید که از یاد ببریم : 

شناخت روش های دیگران ، آن دیگران هر کس که باشد و در هر کجا ، از همسایه مان گرفته تا وزیر کشاورزی یا صنعت یا رییس جمهور کشورمان و یا حتی کشوری که ما را تحریم کرده است ، می تواند به داشتن زندگی بهتر و شرایط مساعدتر و مناسب تری در زندگی امروزمان کمک کند و آينده ای روشن تر را برای ما رقم بزند . 

راست گفته اند که ایرانیان مردمان فراموشکاری هستند . در طول تاریخ ما همیشه از این فراموشکاری هایمان رنج برده ایم و صدمه دیده ایم . همین فراموشکاری هاست که سبب پس رفت ها و عقب ماندگی های تاریخی ، اجتماعی ، اقتصادي ، فرهنگی و سیاسی مان شده و می شود . 

شاید همه ما کم و بیش تجربه های دوران انقلاب ، دوران تحریم های قبلی ، سختی ها و انواع تهدیدهای پشت سر گذاشته شده را به خاطر داشته باشیم اما هیچ وقت درس هایی را که از آن اوضاع و احوال آموختیم به یاد نسپرده ایم و خیلی زود فراموش شان کرده ایم دلیل این امر هم بسیار ساده است : کشور ما در یک گذرگاه تاریخی قرار گرفته و آن چه بر سر ما آمده ، پیاپی تکرار شده اند دوران حکام ظالم و سلسله های مستبد را بسیار تجربه کرده ایم تا از یکی نجات یافته ایم به دامان دیگری افتادیم و دل مان خوش بوده که امروزمان گذشته است . پس درس هایی را که می باید مردمان آموخته باشند و به یاد سپرده باشند خیلی زود از خاطرشان رفته است و اما فراموشکاری خصلتی ناپسند است که مردم ما دچار آن هستند . حالا هم در دوره دیگری قرار داریم . 

بیایید فکر کنیم یادآوری های تاریخی و تجربه های تلخ گذشته ، دروغ ها و فریب ها که با فرهنگ ما در آميخته و از دوران قاجار به بعد با گفتمان ما و ضرب المثل ها و حتی شیوه سخن گفتن مان در هم آميخته هیچ ربطی به سرانه مطالعه یا فرهنگ نخبگان مان ندارند ، این امر در فرهنگ مان ریشه دوانده و امروز هم پیامدهای تلخی برایمان به ارمغان آورده است . از فرهنگ به اقتصاد سرایت کرده پولشویی ، رانت خواری و فساد را به دنبال داشته ، سستی پایه های خانواده را به دنبال داشته ، کسب و کارهایمان را تهدید کرده اعتبار ما را نزد خودمان از بین برده و جمع گرایی را به یک آرزوي غیر ممکن بدل کرده است . ما همان قورباغه ای شده ایم که در آب سرد گذاشته شده و به آرامي در حال پخته شدن هستیم . خونسردی مان سبب شده تا متوجه نشویم که چه بلایی بر سرمان مي آيد و باز دل خوش می کنیم که ارزش برابری ریال و دلار از حد تصورمان بیشتر نشده و یا قیمت مرغ و سیب زمینی و تخم مرغ همان قیمت هفته قبل است . وقت آن نشده از خودمان بپرسیم این قورباغه کی میخواهد از دل خطر جهش کند ?


شنبه 17 آذر 1397برچسب:, |
 

" خوراک خوب "

 

 هیچ شکی نیست که رفتارهای مشابه در عرصه های شبیه به هم نشان دهنده زمینه ها و عوامل شکل دهنده و به وجود آورنده ای مشابه هم می باشد . هیچ وقت نمی باید فراموش کنیم فرهنگ ها متفاوتند و فرهنگ های متفاوت به وجود آورنده سیاست ها و عملكردهای متفاوتی هم هستند . 

بحث من با شما عزیزان دریافتن شباهت ها و تفاوت هاست تا تکلیف مان را در میان این تضاد ها بدانیم . ما قرار است تکلیف خودمان را بدانیم اما سیاستمداران هوشمندی که سرنخ بازی های سیاسی را دردست دارند می باید بدانند چه می کنند و چه سرنوشتی برای مردمان کشورشان رقم می زنند . حالا ممکن است این سياستمداران و مجریان سیاست های کلان در هر کشوری یا این صداقت را دارند که حقایق ناشی از وقایع را به گوش مردم برسانند یا خیر ?

به نظر می رسد داستان تحریم های دور دوم آمريكا علیه ایران نیز از همین قاعده پیروی می کند . پس معاف شدن برخی از خریداران نفت ایران از سوی رییس جمهور آمريكا و کشمکش های سیاسی و کلامی بر سر قضيه پر غصه تحریم دارو ، غذا و تجهيزات پزشکی همین اتفاق رخداده است . 

حتما می پرسید چطور و چگونه ? می گویم برایتان ...

در برخی از کشورها و فرهنگ ها غذاهایی صرف می شود که از دید ما و در دایره ذایقه ما ایرانیان حتی چندش آور هستند اما مردم آن کشورها بر اساس فرهنگ خوراکشان با لذت آن غذاها را نوش جان می کنند . به عنوان مثال خوردن قورباغه و فکر کردن به چنین خوراکی نفرت آور به نظر می رسد و اما روش طبخ آن نشان دهنده فرهنگی است که تا با لاترین عرصه های سیاسی اثر گذار بوده و هست :

می گویند برای پختن قورباغه آن را در آب سرد می گذارند و به مرور دمای آب را اضافه می کنند تا جوش بیاید و سپس قورباغه می پزد . گفته می شود این قورباغه را زنده زنده باید پخت و گرنه آن طعم نهایی را نخواهد داشت . اما اگر قورباغه را یکدفعه و یکباره درون آب جوش قرار دهند از آب بیرون می جهد و فرایند آشپزی را با مشکل مواجه می کند . باید دانست قورباغه چون موجودی خونسرد است آن را در آب سرد قرار می دهند و تا زمان پخته شدن کامل نمی فهمند چه بلایی بر سرش می آيد و از آب خارج نمی شود . حالا حکایت قورباغه ، حکایت بسیاری از ما در این زمان است . بسیاری می گویند امریکا عقب نشینی کرده چرا که پذیرفته است برخی از کشورها خرید نفت از ایران را ادامه بدهد ، این دیدگاه اما ساده انگارانه و کودکانه است ، حکایت ما مردم خوش باور است و آن قورباغه در حال پختن ... اگر آشپز با دمای آتش بازی می کند ، کم و زیادش می کند تا موجودات خونسرد و کم هوش را با بهترین کیفیت بپزد . بدون شک از دوران مشروطیت به بعد ما گاهی جست و خیزهایی داشته ایم از ظرف های پخت و پز آشپزخانه های مختلف خارج شده ایم اما نتوانسته ایم از آشپزخانه بیرون بزنیم ! این امر گناه خونسردی ما به تنهایی نیست . هر چند قورباغه چشم های درشتی دارد و به نظر می رسد می تواند اطرافش را خوب ببیند اما ظاهرا توان تجزیه و تحلیل رخدادهای محیط پیرامونش را ندارد . 


دو شنبه 12 آذر 1397برچسب:, |
 

" خواب دیروز "

 

 در آغازين  هفته های تحریم های جدید و در دور دوم تحریم ها قرار داریم . با دقت به گفت و گوی مردم و برداشت های آن ها از شرایط عمومی سیاسی گوش می دهم و می کوشم تا میان ديروز ، امروز و فردا ارتباطی برقرار کنم . نگرانی مردم از زندگی در تحریم ها و مشکلات پیش روی آن ها روبه افزایش است . از طریق ساده ترین تحلیل ها به عنوان مثال در خصوص دارو و کالای اساسی که مفهوم بشر دوستانه بودن این کالاها از سوی عموم اطرافیانم مشخص و معلوم نیست . تلاش می کنند تا سرنوشت خود را پیش بینی کنند . برخی از مسوولان حکومت با صراحت می گویند که روزهای سختی در پیش داریم و برخی دیگر رفتارهای متناقض و متضادي نشان می دهند . همه این ها سبب نگرانی مردم می شود . گفته می شود : چه فایده دارد دارو جز اقلام تحريم شده نباشد ? وقتی پولی نباشد یا بانکی قادر به ارایه خدمات بین المللی جهت خرید دارو نباشد پس در عمل دارو هم تحریم است ! 

اما از سوی دیگر برخی نشانه های رفتاری آمريكا امیدوار کننده ارزیابی می شود به عنوان مثال خروج بندر چابهار از تحریم ها یا مستثنی کردن برخی کشورهای خریدار نفت از امکان معامله نفت با ایران ... بلاتکلیفی در فضا موج می زند اما از نا امیدی ها و نگرانی ها کاسته نشده است . 

باید گفت ملت ایران در طول چهل سال گذشته به یک هوش سیاسی نسبی دست یافته اند چرا که هر روز درگیر یک رخداد جدید خبرساز و تاثیر گزار در سرنوشت شان بوده اند . اما این بار دیگر آن هوش سیاسی که وقایع داخلی را به صورت نسبی ارزیابی می کرد و به کار نمی آيد . 

انتظار یک واقعه خاص در عین نگرانی از بدتر شدن اوضاع در فضا موج می زند . 

مردم ما از روی غریزه حدس هایی می زنند : یک سر این پیش بینی ها به تجربیات گذشته شان و وعده های پادر هوای مسؤولان حکومتی باز می گردد و یک سر دیگر از طریق تحلیل بازی های کلامی رییس جمهور و وزرای کابینه او و سایر دولتمردان در طول دو دهه گذشته دیروز را یک خواب آشفته می دانند و فردا را دور از آرامش و روشنایی ...

راجع به گرانی ، این ملموس ترین نتايج سیاست های اقتصادي بحث می شود در این بحث ها " چه پیش می آيد ? " " چه خواهد شد ? " _ " خدا عاقبت مان را به خیر کند " و جملاتی از این دست موج می زند . اگر چه مردم دشواری های پیش رو را پذيرفته اند اما ناخودآگاه در جست و جوی روزنه ای هستند که نوع گفتار آن ها را تغییر بدهد . به نظر من افزايش قیمت اجناس و کالاها و گرانی روز افزون تا مدت زمان نه چندان طولانی دیگر ادامه نخواهد داشت و این گفتمان تغییر می کند . جامعه شناسی فرهنگ ایرانی ثابت کرده است که از حالا نمی توان نتایج نشانه هایی از این تغییر در گفت و گوی ایرانی را یافت : حتی ممکن است پذیرش تقدیر درست مانند رخدادهای دوران قاجار یا پیش از آن حاصل گفتمان ایرانی باشد . 

همین حالا هم کنجکاوی ها در مورد انتخابات اخیر آمريكا و این که " ترامپ " چه جایگاهی خواهد یافت ? دو قطبی شدن کنگره آمريكا حمایت " دونالد ترامپ " از جمهوری خواهان و دو سال باقی مانده از ریاست جمهوری او کمتر از همیشه مورد توجه قرار گرفته است . 

اما فراموش نکنیم مردم ما بسیار بسیار ناشناخته و غیر قابل پیش بینی هستند و واکنش هایشان هم از کمتر الگوهای رایج روانشناختی اجتماعی پیروی می کند . پس شاید بشود نوشت : 

خدا عاقبت مان را به خیر بگذراند ! 


دو شنبه 12 آذر 1397برچسب:, |
 

" فردای منتظر "

 

 حدود یک ماه از دور دوم تحریم ها علیه ایران آغاز شده است . همه ما راجع به این موضوع گفت و گو می کنیم و ایده ها و نقطه نظرهاي شخصی مان را برای فردایی که در انتظار مان است با دیگران مطرح می کنیم . واکنش های گوناگون و بسیار متفاوتی به این رخداد قطعی در داخل و خارج از کشور صورت می گیرد ، رسانه ها نیز به ابعاد متفاوت این امر می پردازند و نکته جالب توجه تحلیل هایی است که از سوی شبکه های تلویزیونی مختلف ارایه می شود . واقعیت آن است که در میان اندیشمندان و تحلیل گران هیچ گونه همسویی و هم رایی را نمی توان شاهد بود . اما مانند گذشته من بر این موضوع تکیه می کنم که : " همه چیز به خود ما مردم باز می گردد ." این ما هستیم که تعیین خواهیم کرد از این مقطع تاریخی چگونه گذر خواهیم کرد . این ما مردم هستیم که تصمیم می گیریم چه باید بکنیم و چه ها نباید کرد . مساله اصلی باور به حقوق اولیه ای است که در هر شرایطی نمی باید از آن ها غافل ماند . 

با نگاهی به تاریخ این سرزمین در می یابیم که چیزی بسیار مهم که تعیین کننده سرنوشت ماست در این میان گم شده است : " حقوق اولیه ای که خودمان ، خود ما را از آن ها محروم ساخته ایم . سال هاست که این حقوق گم شده اند : ما حق اندیشیدن و راه درست انتخاب کردن را گم کرده ایم . وقتی برای خرید کالاهایی که گمان می کنیم ؛ افزایش قیمت مواجه خواهند شد از دیگران پیشی می گیریم و آن ها را انبار می کنیم پس این خود ما هستيم که به دست خودمان سرنوشت دیگری را برگزیده ایم . این جا دست ها و شکم های ما به جای مغزهایمان فکر می کنند و گمان هم می کنند که درست اندیشیده اند . 

در طول دهه های گذشته ، پیش از پیروزی انقلاب ایران و پس از آن چه برای دولت ها و چه برای مردمی که هرگز فرصت تمرین دموکراسی یا مردمسالاری را به معنای واقعی آن نیافتند اهداف اصلی یا گم شده یا فراموش شده اند . 

اما این بار من به اتفاق روبه رو یمان به عنوان یک فرصت نگاه میکنم و بسیار امیدوارم از این فرصت بتوانیم بهره بگیریم چرا که زمان بازنگری فرا رسیده است . 

سیاست های جهانی ، منطقه ای و دولتی را کنار بگذاریم و راهی تازه بیابیم . اعتقاد دارم انجام این کار ممکن است و برای مردمی که حقيقت را بجویند و گام در راه حقيقت بگذارند رسیدن به اهداف شان غیر ممکن نیست . سیاست ورزی های فردی را به تصمیم گیری های جمعی تبدیل کنیم ، عملكردهاي که در گذشته ما راه برون رفت از مشكلات مان می دانستیم حالا دیگر پاسخ مان را نمی دهند . وضع موجود چاره ای به جز تغییر کردن ندارد پس این تغییر را از خودمان آغاز کنیم . همیاری ، دیگر خواهی ، مقابله با خودخواهی ها و فرد گرایی ها ضرورت هایی هستند که از یادمان رفته است . باز هم تاکید می کنم تحریم های پیش رو فرصت هایی یاد آور هستند که وظايف ما را نشان خودمان خواهند داد . 

      ( فردای منتظر )


یک شنبه 11 آذر 1397برچسب:, |
 

" نگاه های پشت شیشه "

 

 یک ماه از سیزدهم آبان ماه ، سالگرد تسخیر و اشغال سفارت آمريكا در تهران گذشت . دور دوم تحریم های امریکا علیه ایران از این تاریخ آغاز شد و من در نوشته های قبلی ام به تاثیرهای اجتماعی و اقتصادی تحریم های جدید بر شرایط عمومی ایرانیان اشاره داشتم . اگر چه دولت تلاش می کند تا با دادن امیدواری و تبلیغات امیدوار کننده اذهان عمومی را از سمت دشواری های پیش رو منحرف کند اما چندان موفق نیست . اما مردم واکنش هایی به این رخدادها نشان می دهند که به نظر من جای تأمل و بررسی دارد . 

این تحقیق و بررسی ها در مورد واکنش های مردم و ایرانیان با توجه به پیشینه های تاریخی و رفتارهای اجتماعی عمومی از سوی قشرهای مختلف می باید صورت بگیرد و از نتایج آن جهت بر آوردها و ارزیابی های بعدی بهره گرفته شود . 

اجازه بفرمایید مثالي بسیار ساده و ملموس در این خصوص برایتان بزنم : 

در طول سال های اخیر حرفه ای را که انتخاب کردم فقط به دلیل امرار معاش و کسب درآمد نبوده است ، ارتباط مستقیم و رودررو با مردم یکی از دلایل اصلی من برای انتخاب حرفه فروشندگی در زمان های آزادي که در اختیار داشتم بوده است . 

اشتغال به این حرفه سبب می شود تا بتوانیم تخلیل های آينده نگرانه و دقیقی از اوضاع جامعه و مردم کشورم داشته باشم . در جمع مشتریانم با گونه ها و طیف های مختلفی از گروه های اجتماعی برخورد دارم و به این ترتیب می توانم به دریافت ها و برداشت های نسبتآ دقیقی از شرایط فعلی و آينده دست یابم . 

؛ به نحوی و نوعی قادر به نظر سنجی از مراجعین به من هستم . در طول روزهای اخیر دریافته ام که به دلیل شرایط اقتصادی مردم نمی خواهند یا نمی توانند به بلند مدت فکر کنند . کمتر مایل به گفت و گو و سخن گفتن هستند و با طرح پرسش هایی هدفمند به این نتیجه رسیده ام حتی به میزان بارندگی در پاییز و زمستان سال جاری کمتر توجه دارند انگار که حقیقت خشکسالی را پذیرفته اند . اما نگرانی ها بدون انگیزه برای شناخت ریشه بیش از پیش شده اند . 

به عنوان مثال طرح جریمه های سنگین روزانه برای خودروهای فرسوده که بیش از چهار سال از تولید آن ها گذشته است برای بسیاری از مشتریان من که حرفه دوم آن ها رانندگی است یا بازنشستگانی که به دلیل شرایط مالی به رانندگی می پردازند و یا حتی کسانی که از راه رانندگی در سطح شهر امرار معاش می کنند دغدغه اصلی فرار از دوربین های شهری ، دوربین های کنترل ترافیک است . نکته بسیار جالب این بود که مسؤول این طرح در آمدزا اعلام کرده اند که " هیچ گونه امکان فرار از نظارت های شهری و خیابانی وجود ندارد " و حتی عنوان کرده اند که : " زمان اجرای طرح ترافیک کسی باور نمی کرد که این طرح عملی می شود اما شاهد بوده ایم که با نهایت دقت به اجرا در آمد " . 

حال مساله اساسی به اعتقاد من ، تعریف مجدد اولویت ها و ضرورت های اولیه برای زندگی عموم مردم است تا از این طریق بتوان شاهد رشد و پیشرفت اجتماعی بود . فراموش نکنیم جریمه های رانندگی نمی توانند به تنهایی فرهنگ رانندگی را بهبود ببخشند بلکه این تغییرات نیازمند شناخت فرهنگی و نگاه متفاوت از سوی عموم مردم است . 


یک شنبه 11 آذر 1397برچسب:, |
 

" بی عنوان "

 

 از سیزدهم آبان ماه حدود یک ماه گذشته است ، و چه کسی اهمیت و تاثير این تاریخ بر زندگي اش بی خبر است ?

تاثیری به سزا که نه فقط در زندگی افراد بلکه خانواده ها و حتی در سرنوشت جامعه و کشور بر جا می گذارد . چنان چه کوتاه اندیش نباشیم در می یابیم که حتی تاثیری روانی این تاریخ و آغاز دور دوم تحریم های آمريكا علیه ایران در فرهنگ عمومی ، حوزه های اجتماعی اخلاقی و انسانی تاثیر گذار است و کم هم نیست . شاید ظاهر قضيه این باشد که تحریم ها اقتصادی هستند این امر درست است اما تبعات این تحریم ها تمام ابعاد زندگی ایرانیان را در بر خواهد گرفت .

اگر چه ما مردم فراموشکاری خوانده می شویم اما حتما مناسبت این روز را از یاد نبرده ایم : سیزدهم آبان روز اشغال سفارت آمريكا توسط جمعی از تندروهای انقلابی است که آن زمان خود را دانشجویان پیرو خط امام می خواندند . برخی از آن ها امروز هم سمت های مدیرتی دارند . برخی اصلاح طلب شده اند و گروهی هم ایران را ترک کرده اند و در همان آمريكا که از دیوارهای سفارتش در تهران بالا رفتند ساکن هستند یا فرزندانشان در آن کشور تحصيل می کنند ! به واکنش های مردم خیلی دقت می کنم در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی شان که در گفت و گوهای ایشان بازتاب دارد هیچ رابطه ای میان این مناسبت و اوضاع کنونی کشور نمی یابم شاید راست گفته اند که ما مردمان فراموشکاری هستیم ! در تقویم ها این روز را زیرنویس کرده اند در رسانه ملی ، رادیو و تلويزيون ويژه برنامه ای برایش ساخته اند که تکرارها در تکرار است اما آيا این مردم همان مردمان هستند ? نزدیک به چهل سال از آن روزهای پر تب و تاب و سرشار از اشتباه و خطاهای پر درد گذشته است امروز ما زمزمه می کنیم : مذاکره برای حفظ منافع یا دست یافتن به اهداف بزرگ تر چندان اشکالی هم نمی تواند داشته باشد مانند " برجام " که دستاوردهایی هم داشت و کشورمان را در مسیر آرامش موقت قرار داد تا آن که رییس جمهوری جدید فرد اول کشور نه چندان دوست ما ، آمريكا شد! 

از خودم می پرسم اگر دوباره روزی در همان فضاي پر شور و تنش قرار بگیریم مردم کشورمان همان واکنش ها را از خود نشان خواهند داد? با هیجان و فریاد حق خواهی از دیوارها بالا خواهند رفت و آن زمان با خود چه فکری می کنند ?

بالا رفتن از دیوار زحمت دارد ! ممکن است دست و پای آدم زخمی شود ! اما پرسش اصلی این جاست که افتخار هم به دنبال خواهد داشت ? مقصودم افتخار و سربلندی است که تاریخ و فرزندان مان در بلند مدت قضاوت خوشایندی نسبت به این هیجان ها داشته باشند . 

البته بدیهی است که برخی از ما مردم باز هم از دیوارها بالا می رویم . همان کاری که امروز هم انجام می دهیم البته نه دیوار همسایه بلکه دیوار عقاید و برداشت های فردی یا جمعی مان ! آيا آن ها که امروز از دیوار ها بالا می روند و می کوشند تا روابط قدرت و ثروت را افزایش دهند روزی با خود فکر خواهند کرد که چه دستاوردهایی برای نسل های آينده برجا می گذارند ?

دوستان و عزیزان من مسأله مهم اندیشیدن و یا عمیق فکر کردن است . از گذشته ها عبرت بگیریم یک ماه از سیزدهم آبان ماه گذشته است و دور دوم تحریم های آمريكا علیه ایران آغاز شده ، شاید ندانیم رفتارهای امروزمان چه تاثیرهای جبران ناپذیری می تواند بر زندگی آيندگان داشته باشد و چه بازی ها که با سرنوشت شان صورت می دهد . 

از شما می خواهم بیاندیشید و  اندکی فکر کن کنید .


شنبه 10 آذر 1397برچسب:, |
 

" نیاز ? خواسته یا حق مسلم ?"

 

 به عنوان یک نویسنده ، هر چقدر هم که تلاش کنی از شرایط خاص و ويژگي های منحصر به فرد یک حرفه بنویسی باز هم موفق نخواهی بود مگر آن که خواننده های مطالب تو این حرفه را بشناسند و با فراز و فرودهایش آشنا باشند . 

شغل رانندگی با کامیون و خودروهای باربری با همه مشاغل دنیا متفاوت است و این تفاوت ها وقتی بیشتر می شود که رانندگان در کشوری چون کشور ما به این حرفه مشغول باشند :

کار سخت ، جاده های نا امن ، درگیر بودن مدام با قوانین نا کار آمد حمل و نقل و قوانین نا کافی در ترددهای برون شهری همه و همه برخی از مشکلات این حرفه هستند . نکته قابل توجه آن است که در طول چندین دهه کمترین تغییر و کمترین پیشرفت را در شرایط کسانی شاهد بوده ایم که به این کار مشغول هستند ، من این کار را به خوبی می شناسم چرا که با آن زندگي ام و جوانی ام را گذرانده ام . با سخت شدن و شدت یافتن تحریم ها . بلاتکلیفی بیشتر مدیران حوزه های اقتصاد و زیر بخش آن یعنی حمل و نقل شرایط کار رانندگان نیز سخت تر و سخت تر شده است . تا آن جا که به اعتراض سراسری رانندگان منجر شده است . بحث من من این است که این اعتراض تلاش برای مطرح کردن یک نیاز است خواسته ای بر حق است و یا یک حق مسلم که می باید به آن پاسخ داده شود . 

می باید این حقیقت را پذیرفت که تداوم زندگی ، حفظ ارکان خانواده برای رانندگان ، امنیت شغلی و امید به زندگی با وضع موجود ممکن نیست و ضروري است که تغييراتي در شرایط کنونی به وجود آيد . این تغییر ها نمی باید از جنس وعده ها و تاخیرهای بی فرجام گذشته باشد . 

نکته بسیار جالب این است که شاید بسیاری از دست اندرکاران و برنامه ریزان اقتصادی نمی دانند یا نمی خواهند که باور کنند حمل و نقل جاده ای برای کشوری با ويژگي های جغرافیایی و سرزمینی ایران محور اقتصاد نه در کوتاه مدت بلکه در میان مدت و بلند مدت می باشد . 

در این جا موضوع فقط اعتراض به نیازهای معیشتی رانندگان و تامین خواسته های صنفی و شغلی و نیاز های حرفه ای ( مثل لاستیک خودرو و قطعات فنی ) نیست بلکه موضوع اصلی پایان دادن به شرایطی است که یک چرخه معیوب و ناکار آمد را به حرکت در می آورد . 

این بار رانندگان و کامیون داران نمی خواهند حلقه های کوچک در این چرخه بزرگ باشند چرا که آن ها به خوبی می دانند که دیگر گردشی به سوی مقصد مطلوب ممکن نیست . چرخ های کنونی با این وضع دیگر نمی چرخند . 


شنبه 10 آذر 1397برچسب:, |
 

" از ماست که بر ماست "

 

 همه ما شاهد اوضاع و احوال اقتصادی کشور ، مشکلات معیشتی جامعه و نابسامانی هایی که عواقب تلخی هم به دنبال دارد هستیم . در آغاز دور دوم تحریم ها همه ما از خودمان می پرسیدیم که چه خواهد شد ?

برخی از ما با بی اعتمادی به تحلیل های اقتصادی گوش می دهیم و به دنبال راهی هستیم که گلیم خودمان را از این ورطه بیرون بکشیم اما با هر کس که صحبت میکنم کمتر می شنوم که نگران سرنوشت همسایه اش باشد ، برخی ها حتی می گویند : گناه از دیگرانی است که چنین انتخابی داشته اند و خود را بی تقصیر و بی گناه می دانند . 

جو جامعه سرشار از نگرانی و بی اعتمادی است ، آينده هم تیره و درهم نشان می دهد ... 

اما وقت آن رسیده که از خودمان بپرسیم چه کاری از ما برای خودمان ، همسایه مان و کشورمان ساخته است ? چرا که مسووليت پذیری و وظيفه شناسی به معنای واقعی آن حالا و امروز خودش را می تواند نشان دهد . البته اگر ما با تمام وجود بخواهیم ! 

نقش یکایک ما در این اوضاع سخت اقتصادی و با تاثیری که بدون شک برروابط اجتماعی ، انسانی و اخلاقی دارد چیست و چگونه باید وظيفه خود را انجام بدهیم ?

به اعتقاد من اولین وظيفه برای هر یک از ما داشتن آگاهي هر چه بیشتر از شرایط کشورمان و جهان پیرامون مان است ، آگاهي بخشی و اطلاع رسانی به دیگران با دوری از جهل و خرافه و پرهیز از پذیرفتن نشانی های نادرست سبب می شود تا گام اول را در این مسیر برداریم . نمی باید با امواجی که می رسند همراه شد که هیچ نمی دانیم از کجا آمده اند یا ما را به کجا می برند وظيفه دوم برای هر یک از ما ایرانیان دلسوز و آگاه نیز جز این نیست . 

باید هزینه های زمان را در نظر داشته باشیم به منافع شخصی و کوتاه مدت مان فکر نکنیم بلکه روش های سود آوری را بیابیم که برای همه ما خلق ارزش های بلند مدتی را به دنبال داشته باشد و این امر یعنی هدف گذاری دقیق و صحیح تا بتوان از شرایط ناگوار و نا مساعد کنونی با درایت و هوشیاری عبور کرد . 

امیدوارم همه شما با من هم رای و هم عقیده باشید در نوشته های بعدی خودم به جزییات بیشتر در این مورد خواهم پرداخت . پس باز هم همراهی ام بفرمایید چرا که به یاری و همراهی شما دلگرم و امیدوارم . 


شنبه 10 آذر 1397برچسب:, |
 

" مسیر تاریک "

 

 عملی و رفتاری را دردناک تر از " تروریسم " نمی توان دانست ، " تروریسم " روشی است برای وا ماندگان و درماندگان در هر کجای جهان ... از هر اندیشه انسانی و رفتار اخلاقی دور است و فقط از سر یأس و استیصال ممکن می گردد . 

هر کس که به این روش نا متعارف متوسل شود چه در سطوح بالای تصمیم گیری و طراحی آن قرار داشته باشد و چه در جمع مجریان کور ترور باشد ، جز به نابودی خود نمی اندیشید . 

باور من این است که تروریسم به هیچ کجا راه ندارد ، بلکه راه های پیش رو را می بندد و نیستی را برای جامعه انسانی به ارمغان می آورد و نیز از خود عمل " ترور " پلیدتر سؤ استفاده هایی است که از این فرایند کور و نفرت آور می شود . تروریسم حتی به قربانیانش فرصت فکر کردن و اندیشیدن نمی دهند و از آن ها توان تصمیم گیری نادرست را می گیرد . بسیاری از اوقات قربانیان ترور با متهم ساختن جوامع انسانی که خود مجری ترور نبوده اند بلکه تروریست ها از میان آن جوامع برخاسته اند ، به روش هایی متوسل می شوند که گاه خود فرقی با ترور ندارد ، حتی اگر حمله مستقیم به اعضاي بی گناه جوامع بستر ساز را مصداق ترور ندانیم اما نتیجه ای ندارد . 

این روش ها به کاهش ترور منجر نمی شود تجربه های کشور هایی چون عراق و افغانستان و سوریه هم گواه این ادعای من است . تروریسم فقط دیدن اندام یک دشمن فرضي در دوربین یک تفنگ دورزن نیست انفجار بمبی کنترل شونده از دور یا کوبیدن هواپیمای مسافربری به ساختمان ها هم نیست بلکه ابعادی گسترده تر و بسیار عمیق تر دارد . گاه حتی بد گویی با هدف تخریب یک رقیب تا آن جا که زندگیش به نابودی کشانده شود مصداقی از تروریسم است .

حال در این میان وظيفه انسانی ما اعضاي یک جامعه 

که خود را پایبند اخلاق و انسانیت می دانیم چیست ?

به اعتقاد من ما باید بکوشیم نه شلیک کننده تفنگ با هدف ترور ، نه دوربين آن و نه فشنگ و نه حتی سازنده گلنگدن ابزاری باشیم که برای ترور به کار گرفته می شود . می باید از تمامی عواملی که دور از منطق و اخلاق و انسانیت باشند فاصله بگیریم و به آن ها دامن نزنیم . 

مگر نه آن که جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به گفت و گو و صلح و آرامش نیاز دارد ?


شنبه 10 آذر 1397برچسب:, |
 

به وبلاگ من خوش آمدید

 

لینکها

حمل ارسال خرید ماینر از چین

حمل و نقل هوایی چین

قلاده اموزشی شوک دار

 

مطالب قبلی

» سپید و سیاه
» آمبولانس ecnaludma
» گره هایی بر ریسمان شعور
» دلم نوشته که نوروز دلم می خواهد ‌‌"
» " برمیگردم "
» " مدیریت خشم "
» " اقتصاد بدون فرهنگ "
» " همیشه به یادت هستم "
» سفره فقرا و میز اغنیا
» " دخل و خرج بی سامان "
» " دخل و خرج بی سامان "
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» فقر مکتوب _ فقر ملموس
» " اقتصاد سنگ قبری "
» " انگیزه و برخورد "
» " اقتصاد و اعتراض " ( 3 )
» " اقتصاد و اعتراض " ( 2 )
» " اقتصاد و اعتراض "
» " جهش از دل خطر "
» " خوراک خوب "

 

ارشیو

شهريور 1401

مرداد 1401

اسفند 1399

تير 1398

خرداد 1398

بهمن 1397

دی 1397

آذر 1397

آبان 1397

مهر 1397

شهريور 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

فروردين 1397

اسفند 1396

دی 1396

مهر 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

آبان 1395

مرداد 1395

تير 1395

آذر 1394

آبان 1394

مهر 1394

شهريور 1394

مرداد 1394

تير 1394

خرداد 1394

 

نویسندکان

پیمان

 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دیگر پیمان و آدرس digarpeyman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک ها

ردیاب ارزان ماشین

جلو پنجره جک جی 5

 

امکانات

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگدهی

 


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: