" دخل و خرج بی سامان "
|
|
چنان چه یادداشت قبلی مرا مطالعه فرموده باشید نگاهی داشتم به خط فقر در کشور و آمارهای منتشر شده از سوی مراجع رسمی را با مشاهدات عینی و ملموس خودم از جامعه پیرامونم مقایسه کردم ، لازم بود نگاهی هم به دخل و خرج خانوارهای ایرانی داشته باشم تا شاید بتوان از طریق این مقایسه های متوالی جامعه ایرانی را در فضاي کنونی اقتصاد حاکم بیشتر شناخت .
گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران هر چند با تاخير در انتشار آن صورت گرفته و دخل و خرج خانوارهای ایرانی را در سال 96 بررسی نموده اما با در نظر داشتن نرخ تورم و تاثير تحریم ها چه از نظر روانی و چه از نظر اقتصادی ، تصویری مشخص از شرایط کنونی جامعه ایرانی به دست می دهد . در این گزارش آمده است که در سال 1396 در مجموع هر خانوار شهری به طور متوسط حدود 36 میلیون و هفتصد هزار تومان از محل های مختلف کسب درآمد کرده است . از این در آمد حدود 33 میلیون تومان یعنی معادل 90 درصد آن را صرف مخارج خوراکی و غیر خوراکی نموده و 10 درصد آن را به شیوه های مختلف پس انداز نموده اند . با توجه به آن که مخارج اقلام خوراکی نسبت به سال گذشته آن 15/2 درصد افزایش داشته و مخارج سایر کالاهای غیر خوراکی حدود 16 درصد افزایش داشته است اما در این میان نکته بسیار مهمی وجود دارد که از متن گزارش مرکز آمار ایران می توان به آن پی برد :
سهم اقلام خوراکی ( به عنوان یک نیاز اولیه برای ادامه بقا ) در سبد مخارج گروه های مختلف درآمدی تفاوت چشمگیری دارد ، چرا که سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر حدود 50 درصد بوده این سهم برای خانوارهای درآمد بالا تنها 16 درصد بوده است . در چنین گزارش هایی هرگز به تحلیل هایی که آن ها را فرا نقطه ای می نامیم توجه نمی شود . این تحلیل ها از منظر عملکردی نتایج گزارش ها را مورد بررسی قرار می دهند و گاه رويكرد مردم شناختی گاه رویکرد جامعه شناختی و حتی فرهنگی دارند . اما بسیار بدیهی است که با توجه به سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر این حقیقت را می توان دریافت که فرصت های رشد اجتماعي ، فرهنگی و انسانی از آن ها سلب می شود و این فرصت سوزی ها که نشانه عملکرد دولت هاست نقاط تاریکی در سابقه و کارنامه آن ها بر جا می گذارد . دولت هایی که با ادعای توزیع عادلانه منابع و فرصت های برابر اجتماعی به قدرت می رسند با در نظر داشتن مواردی چون افزایش خط فقر و کاهش فرصت های عمومی برای همه جامعه هرگز نتوانسته اند به نیازهای مردمی که آن ها را انتخاب کرده اند پاسخگو بوده و شایستگی خود را در این زمینه به اثبات رسانده باشند .
ریشه ها و دلایل بسیاری برای این امر می توان ذکر کرد که قصد من پرداختن به یکایک آن ها نیست اما واقعیت های اجتماعی که همه ما شاهد آن ها هستیم آينده ای نه درخشان و نه روشن و نه حتی امیدوار کننده را پی این نقص ها و کاستی ها نشان می دهد و جای دریغ و افسوس بسیار دارد . این نوشتار را ادامه خواهم داد .
" دخل و خرج بی سامان "
نظرات شما عزیزان:
|
سه شنبه 27 آذر 1397برچسب:,
|
|
|
|
|