دوستان و عزیزان من ، خوانندگان این مطالب که همیشه پی گیر نوشته هایم بوده اند می پرسیدند که چرا به زلزله اخیر و پیامدهای انسانی ، اجتماعی و فرهنگی آن نپرداختم .
دلیل این امر ، کم اهمیت دانستن این موضوع نبوده است .
همیشه از این ایده شخصی خودم " پی روی " کرده ام که " خبرها " تا زمانی که داغ هستند و همه از آن ها صحبت می کنند . جایگاه واقعی خود را از نظر تحلیل گری و مکاشفه حقیقت پیدا نمی کنند . اما درست همان زمان که نزدیک است فراموش شوند ، بهترین موقعیت را شناخته شدن در اختیار مان قرار می دهند .
موضوع زلزله اخیر کشور کم کم دارد فراموش می شود. البته برای ما صدها کیلومتر با زلزله زدگان فاصله داريم . از سرما به خود می پیچیدیم هم بیشتر به خودمان فکر می کنیم تا مناطق غربی و مناطق کوهستانی غرب کشور و ساکنانش ... اما درست همین زمان است که می توان با فاصله زمانی بیشتر و نه فاصله مکانی که تغییر نکرده به وقایع ناشی از این رخداد دردناک را بررسی و تحلیل کرد !
هدف من از این نوشته بازگو کردن دوباره مطالبی نیست که همه به آن پرداخته اند به عنوان مثال فلان چهره و شخصيت دولتی با کفش وارد چادر زلزله زدگان می شود _ فراموش نکنیم چادر هم اکنون حکم منزل ، اتاق خواب و پذيرايي را برای ساکنانش دارد ، یا به عنوان مثال پرداختن به این خبر که دریافت کنندگان وام های دولتی اگر از " کانکس ها " اسکان موقت استفاده کرده باشند دیگر وام به آن ها تعلق نمی گیرد .
یا می شنویم که مسوولین می گویند مردم در بازسازی بهترین هستند و دولت نباید و نمی باید در این امر وارد شود . در این بین وظايف فراموش می شوند : کسی نیست بپرسد مقررات ملی ساختمان چه می شود یا کدام نظام بازرسی و ارزیابی برای پایان دادن به شایعه ها و شنیده ها تاثیر زلزله را بر " مسکن مهر " به عنوان سازه هایی دولتی بررسی خواهد کرد .
دوستان عزیزم خونندگان این مطالب فراموش نکنید گذشت زمان این امکان را فراهم می کند که قضاوت بهتر و دقیق تری نسبت به وقایع داشته باشیم . البته من وظيفه ام را از یاد نمی برم ...
فراموش نکنید که فراموشتان نمی کنم
ارادتمند و دوستار همه شما ( دیگر پیمان )
نظرات شما عزیزان: