در جدیدترین تعاریف علم اقتصاد ، این دانش دیگر تخصیص بهینه منابع و سرمایه ها نیست بلکه اختصاص ارزش ها از سوی تامین کنندگان سرمایه ها و دارندگان منابع است و شناخت فرصت ها ...
وقتی چنین دیدگاهی بر اقتصاد یک کشور حکم فرما باشد همه چیز راهی را که شایسته آن هاست خواهند یافت و یک نظام اقتصادی مسیر درست خود را می یابد .
و اما اگر چنین نشود !
در آخرین خبرها خواندم که طرح ایجاد پلیس اقتصادی به مجلس خواهد رفت و صد البته موافقان و مخالفانی هم دارد . موافقان این طرح می گویند در شرایط کنونی چاره ای به جز برخوردهای امنیتی و انتظامی با قانون شکنی های اقتصادی وجود ندارد و مخالفان نیز می گویند این امر به معنای افزایش هزینه هایی است که هیچ کس از نتیجه آن اطمینان کافی ندارد و صد البته تا کنون در سایر بخش های انتظامی تا چه حد شاهد موفقیت هایی بدون اما و اگر بوده ایم که در این مورد خاص بتوانیم پیشداوری داشته باشیم ؟
یکی از اعضای کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفته است در حال حاضر اقتصاد کشورمان با چالش های زیادی مواجه است و به نمونه هایی هم اشاره کرده مانند وجود فعالیت موسسه های مالی و اعتباری غیر مجاز ، لیزینگ های غیر مجاز ، تعاونی های غیر مجاز ، فرارهای مالیاتی و امثالهم ایشان افزوده که بانک مرکزی کشور و وزارت اقتصادمان در برخورد با این موسسه ها و نهادهای اقتصادی دچار سر درگمی هستند و دلیل آن هم نبود قوانین و ضوابط مشخص و دقیق و تعیین کننده می باشد . حالا من از خودم می پرسم تشکیل پلیس جدید بدون آن که قانون و ضابطه ای برای اجرای وظایفش در اختیار داشته باشد چه معنایی دارد ؟
و از شما دوستان خوبم می پرسم با خواندن چنین خبرهایی ، نقد و تحلیل ها و بررسی های رسمی پیرامونشان آیا من به عنوان یک جوان می توانم به آینده ای که حداقل از نظر اقتصادی امیدی به پیشرفت داشته باشم دل خوش کنم ؟
اقتصاد یک بخش این داستان غم انگیز است ، در فرهنگ ، امور اجتماعی و سیاست هم از این اخبار یاس آور بیسار شنیده می شود به عنوان مثال باز هم در خبرها خواندم که یک شرکت تولید کننده آب معدنی که قدیمی ترین و شناخته شده ترین تولید کننده آب معدنی در ایران است پلمپ شده و اگر چه عدم رعایت ضوابط بهداشتی در تولید این محصول دلیل پلمپ شدن آن ذکر شده اما گفته اند چون این شرکت با امتیاز یک شرکت فرانسوی به کار مشغول است و پس از تحریم ها ، هیاتی فرانسوی به ایران سفر کرده است ، لغو مجوز تولید شرکت نوعی قدرت نمایی سیاسی بوده و پس ....
آیا من حق ندارم هنگام نوشیدن یک لیوان آب هم نگران پایین رفتن آن از گلویم باشم ؟
باز هم شما به من بگویید : چه بکنم یا چه باید بکنم تا کاری کرده باشم ؟
اگر هر یک از جملات و کلمات نوشته شده در این چند ستون خلاف واقعییت هایی است که حتی رسانه های جمعی ما به آن ها پرداخته اند ، گردنم از مو باریک تر ، هر چه خواستید با من بکنید !
" دیگر پیمان با گردنی از مو باریک تر "
نظرات شما عزیزان: